Saturday, April 07, 2007

حـملــهء گـُرازهـا به فـرهنـگ و هـُويت ايـرانی


نگداریم هویت ما را به آب ببندند و فرهنگ ما را بسوزانند


احمد پناهنده



Pasargad



در کنار خبر دردناک حمله ء گراز گونهء گروه های ضد فرهنگ ِ غرور آفرین و شادمان سالار ایران در شهر سنندج به کتاب فروشی ها و جمع آوری کتب، که دل هر ایرانی ِ با فرهنگ را به آتش می کشد و ژرفای وجودش را می سوزاند، آب گیری سد سیوند است که چون سیلی بنیان کن بوسیله مشتی ضد ایران و فرهنگ ایرانی اما ایرانی نما، بنیان تمدن و فرهنگ ایران را به آب بستند تا همه آنچه که شناسنامه وهویت و فخر هر ایرانی است به زیر آب ببرند. تمدن و فرهنگی که ما ایرانیان را در درازنـای تاریخ علی رغم حمله وحوشان چه تازی و ترک و تاتار و... هویت و شناسنامه بخشیده است.

اگر دیروز تازیان با حمله و هجوم گراز گونه بر سرزمین ایران تاختند و کشتند و بردند و ویران کردند و در سر راه طاق کسری را به تلی تبدیل کردند اما نتوانستند مظهر و مظاهر تمدن و فرهنگ ساز ایرانی را به کلی نابود کنند. زیرا هر بار سرداری شجاع، در کنار ایرانیان وطن دوست و فرهنگ پرور مانع می شدند که این عمل شوم شکل واقعیت به خود بگیرد. امروز اما ایرانی نماهای تازی خو، پای در کفش اسلاف خود کردند تا مأموریت ناتمام آنها را به سرانجام برسانند. البته در این عمل شوم و ویران ساز تنها نیستند و گروه ها و سایت های ایدئولوژیک با سکوتشان در ویرانی ِ تمدن ایرانی شریک هستند.

جای بسیار تأسف و تألم است که این درد و دریغ فقط از حلقوم ایران دوستی چون آقای دکتر جلیل دوستخواه بیرون می آید و گروه های سیاسی ما را که از چشمه مارکس و لنین آب می نوشند و یا از آب زمزم صحرای رَبَده وضو می گیرند و در حوض کوثر غسل می کنند با این عمل فجیع و نابود کننده کاری نیست زیرا ایدئولوژی آنها جهان وطنی است و حمایت از این فرهنگ در مرامشان " شووینیسم " و یا" باز گشت به خویشتن ارتجاعی" است. اما وقتی بیلی به قبور راهبران ایدئـولوژیک آنها می خورد ( البته این عمل هم شنیع است ) داد و فغان آنها بلند می شود که وا مکتبا که ایدئولوژی ما مورد تعرض قرار گرفت.

دیروز و پریروز ضمن اعتراض به این عمل ویران ساز و نابود کننده تمدن و فرهنگ ایرانی، خون از جگر گریستم و اشک چشمانم را برای همه سایت ها و مطبوعات فرستادم تا آن را انعکاس دهند اما همانطور که پیش بینی کرده بودم سایت های با ایدئـولوژی جهان وطنی از انتشار آن سر باز زدند و به عبارتی همبستگی خود را با برادران ايدئولوژيکِ خود در ایران، فریاد کردند.

چه باید کرد؟

تنها راه جلوگیری از این عمل تخریب همبستگی همه ایرانیانی است که خود را ایرانی می دانند و به فرهنگ ایرانی عشق می ورزند.

همه ما که این چنین می اندیشیم بایستی فارغ از هرگونه مرام و مسلکی به ایران بیاندیشیم و در حد توان خود فریاد برآوریم و در مطبوعات و سایت های اینترنتی، فریادها را منعکس کنیم تا وجدان های خفته ایرانی وغیر ایرانی بیدار شوند و یک حرکت جهانی را پی ریزی کنند.

فراموش نکنیم که سکوت و یا بی تفاوتی ما نسبت به این اعمال ضد فرهنگی و ضد تمدنی، حاکمان ایرانی نما و تازی خو را به جنایات بیشتر تشویق می کند.

دیروز جشن کتاب سوزان در تبریز برگزار شد و غیر از صدای اندکی، صدای دیگری به اعتراض از جنجره ها برنخواست. امروز در سنندج این عمل ضد فرهنگی ِ غارت کتاب و جشن کتاب سوزان تکرار شده است. بر ماست که نگذاریم این عمل گرازگونه تکرار شود.

چگونه؟

با همبستگی و با فریاد و انعکاس فریادها و بسیج ایرانی و سپس جهانی.


0 Comments:

Post a Comment

<< Home