Tuesday, July 09, 2002

گزارش ؛ دعواي خانوادگي !!!

هميشك
:شهرفرنگي از تهرانتو نيوز گزارش ميدهد :
شهر شهرفرنگه ؛ از همه رنگه ؛ رنگو وارنگه ؛ خيلي قشنگه ؛
كلي تموشا داره ؛ هيچ جاي حاشا نداره ؛ خوب تموشا كن


روز هيجدهم تير ماه 1999 با سركوب خونين دانشجويان دانشگاه و بدنبال موج دستگيري هاي فعالين جنبش دانشجوئي و شكنجه و اعمال وحشيانه ترين شيوه هاي
خفقان ؛ تلاش رژيم اسلامي حاكم بر ايران غارت شده ؛براي بزانو در آوردن جوانان و مردم بعد از گذشت سه سال از آن فاجعه ديروز دنيا شاهد تظاهرات مردم ؛ بويژه شير زنان ايراني در اكثر شهرهاي بزرگ ايران بودند؛ با وجودي كه رژيم تمام نيروهاي مسلح و اوباش حزب الهي موسوم به “ لباس شخصي “ها را براي سكوب حركت هاي اعتراضي مردم بسيج كرده بود ؛ و يك حكومت نظامي غير رسمي را در سطح شهرهاي بزرگ اعمال ؛ و رسمآ هر گونه تجمعي را ممنوع اعلام نموده بود ؛
اما مردم كارد به استخوان نشستة جان بلب رسيده در يك حركت اعتراضي گسترده مشت محكمي به صورت سردمداران رژيم كوبيده ؛و با سر دادن شعارها و بيان خواسته هايشان ’مهر باطل شدن حكومت ولايت فقيه را بر پيشاني ولي فقيه و تمام اعوان و انصارش كوبيدند.
همزمان با نزديك شدن سالگرد 18 تير ؛مسائلي پيش آمده كه لازم است با دقت آنها را موشكافي كرد و ببينيم كه چه انگيزه هائي پشت اين جريانات خوابيده است؛
دو سه هفته ايست كه شخصي بنام دكتر هاشم آغاجري موضوع داغ و سر تيتر خبرها قرار گرفته است ؛ و جناح هاي رنگو وارنگ رژيم بجان همذيگر افتاده اند ؛
و بعد شنيده شد كه امام جمعة اصفهان از سمت خود استعفا داده است؛ به باور من همة اين جريانات و آنچه كه در روز هاي آينده پيش خواهد آمد ؛ يك دعواي خانوادگيست ؛
كه اسلاميون بجان هم افتاده اند ؛ آنچه كه هاشم آغاجري گفته چيز تازه و نو ظهوري نيست ؛كه اين آقا آنرا كشف كرده باشد ؛ و يا بيانش تازگي داشته باشد ؛
كه جناح مقابل سعي در بزرگ نشان دادن آن ميكنند ؛ و يا آنچه كه امام جمعة اصفهان در استعفا نامه اش به آن ها اشاره كرده ؛ مسائلي نيستند كه هفتة گذشته اتفاق افتاده باشد ؛
آنچه كه اين آقايان و يارانشان عنوان ميكنند ؛ بيست و چند سال است كه در ايران اسلام زده جريان دارد و خود اين آقايان در پي ريزي و بناي اين برج زهر مار نقش معمارش را داشته اند ؛همين آقايان از روز اول عمله و اكرة اين نظام بودند و در شكل گيري بند بند اين حاكميت حضور فعال داشته و هر صداي اعتراضي را در نطفه خفه ميكردند ؛
حال چه شده است كه آنها خواب نما شده اند و به يكباره بخود آمده اند و فرياد وامسلمانا ن شان بلند شده و خواستار تغير و تحول شده اند !!!؟؟؟
مردم گول اين شياطين مسلمان را نخوريد كه حيله اي در كار است ؛ بارها گفته ام و باز هم ميگويم كه : ازاين دين و احكام و قوانينش كاري در جهت رفاه و آسايش
مردم بر نميآيد . از بدو تآسيس اين تجارت خانة مقدس و به بياني ديگر “ اين شركت سهامي اسلامي “ كه محمد و شركايش در هزارو چند صد سال پيش آنرا افتتاح كردند
تا امروز ؛در تمام اين سال ها درگير كشت و كشتار و قتل عام و جنگ و ستيز و حكومت بر مردمي بوده اند كه خودشان اين جانيان را براي عذاب دادنشان به كرسي قدرت نشانده اند . نگاهي گذرا به تاريخ هميشه خونبار اسلام گواه گفته هاي من است ؛ در پس پردة اين موج جديد دعوا ها و جار وجنجال دامي گسترده شده و كلاهي ديگر
گشادتر از كلاه قبلي براي سرهاي ما در نظر گرفته شده است ؛ مردم بهوش باشيد ؛ اسلام در هر شكل و شمايل كه باشد بجز بدبختي و بيچارگي ؛ ارمغان ديگري ندارد ؛
اين مرافه ها و قال وقيل ها زمينه سازي براي يك اسلام به شكل ديگر است ؛ سردمداران فعلي ميدانند كه تاريخ مصرفشان به پايان رسيده است ؛
فرصت طلبان سياست باز وارد معركه شده اند كه جاي ان ها را بگيرند و در اين اوضاع و احوال است كه دكتر شريعتي ؛ جاده صاف كن رژيم جمهوري اسلامي دو باره سر از قبر بيرون آورده و به كمك آقايان طرفدار اسلام نوين وارد گود ميشود و اين بار از زبان “ دكتر هاشم آغاجري “ و يا “ امام هفت روز هفته “ اصفهان ؛
تا ببينيم كه فردا چه كسي به اين ليست اضافه خواهد شد !!! مردم ؛ آخوند ؛آخوند است و دين اسلام در هر شكل و پوششي ؛ اسلام است ؛ و از اين جماعت و اين دين
به كسي خيري نرسيده است؛ در حكومت اسلامي آزادي ؛ برابري و عدالت معني ومفهوم ندارد و نميتواند داشته باشد. ( مگر در مدت اين بيستو چند سال تجربه نكرديد ؟؟؟ )
««« پدر ومادر “ عزت ابراهيم نژاد “ كه در 18 تير 1378 در كوي دانشگاه بدست مزدوران رژيم اسلامي بخون غلطيد.»»»

بقول “ علي ميرفطروس “ در كتاب « ملاحظاتي در تاريخ ايران ؛اسلام و... »
(( اسلام اساسآ يك نظام “ ايدئولوژيك “ است و بنابراين : هر گونه آزادي ؛ برابري و عدالت اجتماعي در دايرة بستة “ ايدئولوژي اسلام “
و به شرط اعتقاد به آن ؛ طرح ميشود .
بهمين جهت در نظام اسلامي ؛ انسان ها نه بر اساس خاستگاه طبقاتي خويش ؛ بلكه - ابتداء - بر اساس گرايش هاي اعتقادي خويش به : “ مؤمن “ و “ كافر “ تقسيم ميشوند.
در اين “ طبقه بندي “ آنچه اصل و اساسي است نه انسان - بعنوان موجود آزاد اجتماعي - بلكه “ اصل “ ؛ اسلام - بعنوان يك ايدئولوژي و يك “ حقيقت برتر “ است .
اسلامي كه بقول “ مسعود رجوي “ : “ محكم و استوار بر جاي خودش خواهد ماند . هيچكس و هيچ مكتبي هم تا ابد ؛ معترضش نخواهد شد .
هر كس معترض بشود چون با حق درآويخته ؛ به خاك سياه خواهد نشست “ ( تبين جهان - دفتر اول - ص 30 )
بنابراين در نظام اسلامي ؛ اصل بر “ اصالت ايدئولوژي “ است نه بر “ اصالت انسان “ و هدف : اسارت انسان ها در برابر يك استبداد بيروني بنام « خدا و امام »
و انقياد آنها به يك “ ايدئولوژي عام “ و فراگير ميباشد. ( “اصالت ايدئولوژي “ از طزيق “ اصالت رهبر “ ( پيشوا يا امام ) واقعيت مييابد .
بقول دكتر “ شريعتي “ ؛ هدف : “ بازگشت به مذهب بعنوان يك استراتژي و يك ايمان ؛ و اسلام بعنوان يك ايدئولوژي ميباشد. ( تكيه به مذهب - ص 22و23 )
براين اساس است كه “ دكتر شريعتي “ تآكيد ميكند : “ بايد يك جنگ آزادي بخش براي خود اسلام آغاز كنيم كه اسلام آزاد بشود . خود اسلام نجات پيدا كند ؛
نه اينكه مسلمان ها نجات پيدا كنند ... ( جهت گيري طبقاتي در اسلام - ص 133 )))

شهرفرنگي ميگه : “ صبح معلوم ميشه كت تن كيه “!!!
اگر نوشته هاي ما ارزش خواندن دارند ، لطفآ وبلاگخونة ما را به ديگر ياران معرفي كنيد ، با سپاس
احساس غريبي مكن ++اينجا++ كه رسيدي

0 Comments:

Post a Comment

<< Home