سرنوشت آزاداندیشی در جامعه-ی توحیدی
سیامک مهر
اگر مبارزه با آزادی و آزاداندیشی را هدف و آماج نظام-های تام-گرا و نیز ترور را به عنوان مؤثر-ترین وسیله و از سویی ویژگی و خصیصه-ی اصلی ِ توتالیتارسم برشناسیم، آنوقت خواهیم دید که در جامعه-ی اسلامی، ترور به معنی دقیق کلمه، یعنی؛ وحشت پراکنی پایه-های هستی و حیات جامعه-ی توحیدی و تقوایی را شکل داده و استوار می دارد. این مهم همواره با همکاری و همدستی آخوند-ها و علما(؟) و آیت الله-ها... و لشوش و اراذل و اوباش و فرومایه-ترین و پست-ترین اقشار جامعه صورت می گیرد.
افزون بر ترور آشکار و قتل و نابودی "آزاداندیشان" که با تکفیر و فتوا و حکم ارتداد و مهدورالدم شناختن "آزاد-اندیشان" پیوسته جریان دارد، هر فرد مؤمنی نیز با رفتار تهاجمی و طلبکارانه-ی خود، دائماً در حال کنترل میزان ایمان افراد جامعه است.
همچنین در جامعهء توحیدی اسلام، سرکوب آزادی و آزاداندیشی نیروی خود را بیشتر از هر منبع قابل تصوری در نظام های توتالیتر، در واقع از کلام رهبران و راهنماهای معصوم و مصون از خطا و پیشوایان مرده و زندهء مذهبی که روایت و حدیث خوانده می شود اخذ می کند. کلام معصوم همچون پتکی سنگین بر سر هر آزاداندیشی پیوسته فروکوفته می شود. قداست و معصومیت امامان و رهبران مذهبی قدرتی فراتر از قدرت رئیس یک حزب و یا رهبر نظام توتالیتر در اختیار مؤمنان جهت سرکوب آزاداندیشان قرار می دهد.
ادامـــه[+]
0 Comments:
Post a Comment
<< Home