Saturday, May 28, 2011


رازهای پنهانی در اعدام بن لادن


مـردو آناهیــد



زورمندان جهان چه نیازی به جهادگران دارند که به پرورش آنها پرداخته-اند؟
اگر جهانداران از جهادگران بیزار هستند؛
چرا، پس از کشتار 11 سپتامبر، هزاران مسجد و مکتب را در سراسر جهان بنا کرده-اند؟
چرا در این مکتب-ها، به ویژه در پاکستان و افغانستان، از کودکان و بزرگسالان، جهادگر می‌ پرورانند؟
با این که در افغانستان و پاکستان، در درازای همین ده سال، چند میلیون بن لادن پرورش یافته-اند؛
چرا این زورمندان نگران آن بن لادن-ها نیستند ولی از اعدام یک بن لادن شادمان شده-اند؟
این چه جور آزادی است که، در رسانه-های جهانی، اسلام می‌فروشند ولی نقد اسلام جُرم شمرده می‌ شود.

زورمندان حاکم بر جهان، برای پوشاندنِ انسان ستیزی، در احکام جهاد، کشتار 11 سپنامبر 2001 را، به سخن، به سازمانی به سرکردگی-ی بن لادن پیوند داده-اند. آنها به کردار، شریعت اسلام را ستوده-اند و راه را برای گسترش احکام جهاد هموار ساخته-اند. جهانداران، برای پنهان داشتنِ زشتخویی در حکم جهاد، دستکم در فرودگاه-ها، با همه-ی مردمان، چنان رفتار می‌ کنند که گویی انسان از درنده خویی سرشته شده است.

تبهکارانِ حاکم، افزون براین که نخستین ماده-ی حقوق بشر را از بُن برکنده-اند، آنها به کاشتن ِ بذر ِ بردگی، در زمینه-ی بینش مردمان ِ آزاد، کوشاتر شده-اند.

سخن از این است که چرا بن لادن را پس از ده سال اعدام کرده-اند؟
آیا بن لادن زیربنای ایمانِ آدمکشان بوده است یا حکم جهاد در شریعت اسلام؟
آیا زورمندان جهان بسیار نادان هستند یا، از سرشتِ خود، انسان ستیز؟
اکنون که بن لادن اعدام شده است، آیا در فرودگاه-ها، رفتار ِ دیده بانان با پرواز کنندگان دگرگون خواهد شد؟

از آنجا که دروغوندان بر جهانیان حکمرانی، نه فرمانروایی، می‌ کنند، آنها نمی‌ خواهند: زشتی-های شریعت اسلام بر همگان آشگار بشوند. از این روی آنها درنده خویی را در سرشت انسان می‌ نگارند تا بتوانند با آزادگان همانگونه رفتار کنند که سزاوار جهادگران است. (چرا این انسان ستیزان، پیوسته، از حقوق بشر سخن می‌ گویند؟؟؟)

روشن است که سازمانِ جاسوسی-ی آمریکا به ابزارهای دیدبانی-ی بسیار نیرومندی آراسته است، از سویی آمریکا، با روشوه-هایی که به سرکردگان حکومت در پاکستان و افغانستان می‌ پردازد، گمان می‌ رود که بر روند کارکرد ِ جهادگران فرمانرواست. از سوی دیگر "انگلستان"، که بهتر از "الله"، برای سرکردگان جهاد، وحی نازل می‌ کند، بی گمان، می توانسته است که به پناهگاه این تروریستِ ارشد پی ببرد.
پرسش این نیست که چرا بن لادن را پیش از این اعدام نکرده-اند؟ زیرا پاسخ آن این است: ستمکاران جهانی، برای نجات اسلام، به کسی و سازمانی نیاز دارند که بتوانند همه-ی زشتی-های احکام جهاد را در کردار او و سازمانی که به او چسپانده-اند پیوند بزنند.
پرسش این است: زورمندان جهان چه نیازی به جهادگران دارند که به پرورش آنها پرداخته-اند؟
اگر جهانداران از جهادگران بیزار هستند؛
چرا، پس از کشتار 11 سپتامبر، هزاران مسجد و مکتب را در سراسر جهان بنا کرده-اند؟
چرا در این مکتب-ها، به ویژه در پاکستان و افغانستان، از کودکان و بزرگسالان، جهادگر می‌ پرورانند؟
با این که در افغانستان و پاکستان، در درازای همین ده سال، چند میلیون بن لادن پرورش یافته-اند؛
چرا این زورمندان نگران آن بن لادن-ها نیستند ولی از اعدام یک بن لادن شادمان شده-اند؟
این چه جور آزدی است که، در رسانه-های جهانی، اسلام می‌فروشند ولی نقد اسلام جُرم شمرده می‌ شود.
این کدام بشر است، که بند و بـرده بودنِ او، در شریعت اسلام، حق او ست؟
این چه حقوقی برای بشر است که رها ساختنِ انسان از بندهای بردگی بر ضدِ حقوق او است.
پاسخ این پرسش-ها در این، وردِ زبان است: کسی که زورش به میانخواب ِ مادرش نرسد، او را بابا می‌ خواند.

جهانداران هم که زورشان به جهادگرانی که خود پرورده-اند، نمی‌ رسد، می‌ گویند: جان فدای مسلمانان، حقوق بشر از شریعت اسلام بهبود می‌ یابد. تنها نکته-ای که باید "در شریعتِ اسلامِ انگلیسی" گنجانده شود این است:
مسلمانان وظیفه دارند که از کشتن نامسلمانانِ اروپایی و آمریکایی پرهیز کنند. البته، مسلمانان می‌ توانند تنها دگراندیشانِ کشورهای خودشان را بشمارند و بر پایه-ی اوامر قرآن مجازات کنند.

زورمندان، برای این که بتوانند سپاهیان خود را از افغانستان و پاکستان بیرون بیاورند، نیاز دارند که با جهادگرانِ این کشورها، که آنان را تا کنون طالبانی می‌ خوانده-اند، سازش کنند. آنها بر این هستند، با مجاهدین، که خودشان آنها را برای مبارزه با سربازان شوروی پرورش داده-اند، پیمان ببندند.
پیمانِ کافران با جهادگران چنین خواهد بود: مجاهدین در برابر دریافت ِ جزیه، یعنی دلار آمریکایی، از ریختن ِ خون نامسلمانان اروپایی و آمریکایی بگذرند.
این سُُست پندارن نمی دانند که؛ همه-ی مسلمانان، بدون کم و کاست، پیمان شکن هستند. آنها به هیچ پیمانی، به ویژه پیمانی که با کافر بسته شود، پای بند نخواهند بود.
مسلمانی که عبدِ "الله" است، چگونه می‌ تواند، دگرسو با اوامر ِ "الله"، با کافران فرنگی پیمان ببندد؟
براستی، نادان-ترین زورمندان بر جهان امروز دست یافته-اند و جهانیان را به منجلابی ننگین فرو می‌ کشند.

جستاری که چندی پیش در پیرامون: "شریعت اسلام یا حقوق بشر[+]" نوشته بودم، با این گفتار هم همخوانی دارد. از این روی بخشی از آن جستار را در اینجا بازنویسی می‌ کنم.

«پس از برگزاری-ی حکم جهاد، در 11 سپتامبر 2001، چشم جهانیان بر درنده خویی در این آیین خیره مانده و جهانداران را به اندیشه و چاره جویی وادار ساخته است. همه-ی کوشش-ها و اندیشه-های جهانداران، مانند همیشه، در سویی نبوده-اند که به بُن نهاد این خشونت بپردازند، وآنکه بیشتر به سویی گرویده-اند که چگونه این ستمگری را واژگون نشان دهند تا ریشه-ی این درنده خویی، که در حکم جهاد است، بر جهانیان آشگار نشود».

جهانداران از راهِ رسانه-های خود آن چنان انگیزه-ی جهادگران را واژگون نشان داده-اند که گویی مجاهدین 11 سپتامبر پیروان دین دیگری به جز اسلام راستین هستند. جهانداران از سربرگِ نوشته-ای "القاعدة التظیم الجهاد" سازمانی را " تروریسم مسلک"، نه اسلامی، به نام "القاعده" برای مردمان به نمایش گذاشته-اند.
گویا سازمانی با این نام، از گمراهی یا از دلتنگی با آمریکایی-ها دشمنی دارد. جوانانی هم بیمارگونه خودشان را، برای چند بیابانگرد، به کشتن می‌ دهند. جهانداران خیلی زود "بن لادن" را به فرماندهی همه-ی جهادگران جهان نام نویسی کرده-اند. بن لادن: همان سرمایداری است که همدوش پرزیدنت بوش سوداگری می‌ کرده است.
(پیش از این، در رسانه-های جهانی، مجاهدین افغانی را "جنگندگان آزادی بخش" و هموندان حزبُ الله و حماس را تروریست می‌ خوانده-اند. پس از 11 سپتامبر مجاهدین افغانی را تروریست و حزبُ الله و حماس را جنگندگان یا نمایندگان فلسطینی نامگزاری کرده-اند)
هر انجمن اسلامی که بخواهد احکام جهاد را انجام دهد، نیازی به بن لادن ندارد، به آسانی می‌ تواند "القاعدة التظیم الجهاد" را از قرآن برداشت کند و بر پایه-ی توان خود برنامه-ی جهاد را سامان دهد.
از این روی گروه-های گوناگونی هم در کشورهای اسلامی پدیدار شده-اند که در نوشته-ای از برنامه-ی جهاد سخن رانده-اند.
برای نمونه: "جماعة التظیم السری، تنظیم قاعدة الجهاد فی جزیرة العرب یا تنظیم قاعدة الجهاد فی اوروپا". به کار بردن کلمه-ی "قاعده" نشان آن نیست که آنها به سازمانی به نام "القاعده" پیوند دارند.
چنین سازمانی، به نام "القاعده"، تنها در رسانه-های جهانداران خلق شده است تا بتوانند مردمان را با دشمنی نادیدنی روبرو سازند. همانگونه که، در دین-های ابراهیمی، شیطان خلق شده است.

تنها قاعده-ی جهاد این است که نامسلمانان کشتار بشوند، سرزمین و دارایی آنها به سود مسلمانان تاراج شود. هر گروهی از جهادگران می‌ توانند با هوش و توانی که دارند کشتار دگراندیشان را تنظیم کنند و قواعد آن را بر برگی بنویسند؛ "القاعدة التظیم الجهاد". این نشانِ هموند بودن آنها با سازمانی با نام "القاعده" نیست.

برای جهاد نیازی نیست که پروانه-ای از سازمانی دریافت شود یا برنامه-ی جهاد به گواهی-ی حقوقدانانی برسد. ولی نیاز است که مسلمانانی با ایمان، در راه "الله"، برای عبادت و اطاعت از اوامر "الله"، با هم هم پیمان بشوند. نیرویی که جهادگران را به هم پیوند می‌ دهد، ملیت یا سود کشور آنها نیست، تنها پیوند جهادگران ایمان آنها به اسلام است.
افزون براین، جهادگران از ناداری یا از پیچارگی به جهاد نمی‌ روند. زیرا پاداش آنها پس از مرگ پرداخت می‌ شود. کسی که، از ترس آتش جهنم، جان خود را به آتشفشان می‌ اندازد، تا نامسلمانان کشتار بشوند، او مسلمانی است با ایمان که از نادانی عاقل شده و به یاوه گویی-های والیان اسلام ایمان آورده است.

جهانداران از آزمندی و پول پرستی، جهادگران را تروریست، اسلامیست یا پیروانِ اسلام تندرو نامگزاری کرده-اند که بتوانند آنها را جدا از دین اسلام ارزیابی و نفرین کنند، تا مسلمانانی، که اکنون خاموش هستند، آزرده نشوند یا این که به جهاد برنخیزند.
هرچند از دیدگاه گوناگون، گزارش-های یازده-ی سپتامبر، همساز نیستند. ولی به راستی می‌ توان پذیرفت که، چنین کشتاری، نمی توانست هرگز بدون همیاری با مسلمانانِ با ایمان، به انجام برسد.
پس از این کشتار، آمریکا و انگلیس به همیاری-ی سپاهیان ناتو به بهانه-ی دستگیری-ی بن لادن به افغانستان یورش برده-اند و با همه-ی نیرو کوشیده-اند که امیرالمومنین بن لادن و عمر طالبان گرفتار نشوند. امیرالمومنین بن لادن، همان کسی است که به چشم جهانیان نمی‌ آید. ولی گاهگاهی اوامر او را از رسانه-های جهانی پخش می‌ کنند.
با وجود "غیبت بن لادن" هر جهادگری که از اروپا به پاکستان روانه شود، پس از دو هفته، می‌ تواند با او دیداری داشته باشد.
در این گفتار پرسشی پیش می‌ آید: سازمان-های جاسوسی-ی جهانداران، که جهادگران را به سوی دژِ بن لادن راهنمایی می‌ کنند، چرا خودشان را از زیارت او دور می‌ دارند.
پاسخ این پرسش آسان است. اگر بن لادن گرفتار شود، به هرگونه که با او رفتار کنند، درون مایه-ی اسلام راستین نمایان می‌ شود. پس از آن نمی‌ توانند او را رهبر تروریست-ها بخوانند. شاید هم، با دستگیر-ی او، جهادگرانِ پراکنده بتوانند یک پارچه به شورش برخیزند».


برآیندِ کشتار 11 سپتامبر تا کنون این است، که پیوسته بر گستره-ی زور و خشم مسلمانان افزوده و از پهنه-ی آزادی-ی مردمان، در سراسر جهان، کاسته شده است.
آیا جهانداران، که اعدام بن لادن را، به نام پیروزی، جشن می‌ گیرند، مرزهای آزادی را، که بر مردم تنگ کرده-اند، دوباره برای آنها خواهند گشود؟
اگر آن چه را که از مردم دزدیده-اند به آنها باز نگردانند، اعدام بن لادن هم تنها نمایشی است کودکانه که برای خودفریبی و مردمفریبی به انجام رسیده است.



مـردو آنـاهيــد
دریافت بازتاب از دیدگاه خوانندگان[+]

Labels: , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home