Thursday, July 05, 2007

واژه هـای پـارسی


پـارسی بـگـوئيـم، بنـويسيـم و آنـرا پـاس بـداريـم !


در زبان عربی چهار حرف: پ – گ – ژ – چ وجود ندارد.
آن‌ها به جای این 4 حرف، از واج‌های : ف – ک - ز – ج بهره می‌گیرند.

واژه هـای پـارسی و برابر تـازی آنها

بجای اول بگوئيم نخست - بجای اولين بگوئيم نخستين - بجای ابتدا بگوئيم نخست - بجای شروع بگوئيم آغاز - بجای لباس بگوئيم پوشاک
بجای فتح وظفر بگوئيم پيروزی - بجای رئيس و مسئول بگوئيم سرپرست - بجای مراجعت بگوئيم بازگشت - بجای شجاع بگوئيم دلير
بجای طعم بگوئيم مـزه - بجای عاقبت بگوئيم سرانجام - بجای خطيب بگوئيم سخنران - بجای صلح بگوئيم سازش - آشتی
بجای ظاهر بگوئيم نما - بجای مشاهده بگوئيم نگريستن - تماشا - بجای داخل بگوئيم تو - درون - بجای منهدم بگوئيم نابود - بجای انهدام بگوئيم نابودی - بجای اطلاع بگوئيم آگاهی - بجای حاضر بگوئيم آماده - بجای ساحل بگوئيم کناره - کنار - بجای حدس بگوئيم گمان
بجای مقاومت بگوئيم پايداری - بجای علامت بگوئيم نشانه - بجای علائم بگوئيم نشانه ها - بجای بی شک بگوئيم بی گمان
بجای دفاع بگوئيم پدافند - بجای معادل بگوئيم برابر - بجای تمامی بگوئيم همگی - بجای عصبانی بگوئيم خشمگين
بجای غضب بگوئيم خشم - بجای شهادت بگوئيم گواهی - بجای اذيت بگوئيم آزار - بجای بی فايده بگوئيم بيهوده


بجای فايده بگوئيم سود – هـوده - بجای تخمين بگوئيم برآورد - بجای محترم بگوئيم ارجمند - بجای احترام بگوئيم ارج - بجای ممکن بگوئيم شـدنی - بجای واحد بگوئيم يکتا - بجای حـد بگوئيم مـرز – کران - بجای مشگل بگوئيم دشوار - بجای شغل بگوئيم کار – پيشه
بجای قريب بگوئيم نزديک - بجای صلوة بگوئيم نمـاز - بجای قدرتمند بگوئيم نيرومند - بجای قدرت بگوئيم نيـرو – توان
بجای سارق بگوئيم دزد - بجای سرقت بگوئيم دزدی - بجای قابل قبول بگوئيم پزيرفتنی - بجای طول بگوئيم درازا - بجای ارتفاع بگوئيم بلندی بجای عميق بگوئيم گود - بجای مريض بگوئيم بيمـار - بجای مريضخانه بگوئيم بيمارستان - بجای جرح بگوئيم زخم - بجای غريب بگوئيم نا آشنا
بجای غسل بگوئيم شستشو - بجای عيد بگوئيم جشن - بجای سئوال بگوئيم پرسش - بجای امداد بگوئيم ياری رسانی
بجای عقل بگوئيم خــرد - بجای امدادگر بگوئيم ياری رسان - بجای مقابل بگوئيم روبرو - بجای نصيحت بگوئيم پنـد - اندرز
بجای حبس بگوئيم زندان - بجای اولاد بگوئيم فرزندان - بجای عادل بگوئيم دادگر - دادگستر - بجای بين بگوئيم ميان - بجای قرار بگوئيم پيمان بجای رسول بگوئيم فرستاده - بجای جواب بگوئيم پاسخ - بجای عرض بگوئيم پهنا - بجای طويل بگوئيم دراز – بجای مجروح بگوئيم زخمی
بجای صدمه بگوئيم آسيب - بجای عهد بگوئيم پيمان - بجای اعياد بگوئيم جشن ها - بجای بینهايت بگوئيم بيکران - بجای مدد بگوئيم ياری بجای عازم بگوئيم رهسپار - راهی - بجای مساوی بگوئيم برابر - بجای مجلس بگوئيم انجمن - بجای منظره بگوئيم چشم انداز
بجای مصدوم بگوئيم آسيب ديده - بجای عدل بگوئيم داد - بجای ظلم بگوئيم ستم - بيداد - بجای تحرک بگوئيم جنبش
بجای اخوی بگوئيم برادر - بجای قرارداد بگوئيم پيمان نامه - بجای فرار بگوئيم گريز - بجای مفيد بگوئيم سودمند - بجای طهران بگوئيم تهران
بجای محبوس بگوئيم زندانی - بجای موفق بگوئيم کامياب - پايا - بجای رفيق بگوئيم دوست - بجای کلمات بگوئيم واژه ها
بجای استقامت بگوئيم پايداری - بجای طراز بگوئيم تراز - بجای سعی بگوئيم کوشش - بجای عمران بگوئيم آبادانی - بجای قبر بگوئيم گور
بجای مرحوم بگوئيم شادروان - بجای استعمال بگوئيم کاربرد - بجای دلايل بگوئيم انگيزه ها - بجای درک کردن بگوئيم پی بردن
بجای اخطار بگوئيم هشدار - بجای بلافاصله بگوئيم بی درنگ- بجای خراب بگوئيم ويران - بجای جسد بگوئيم پيکر
بجای خلاصی بگوئيم رهائی - بجای خلاص بگوئيم رهـا – بجای ارسال کردن بگوئيم فرستادن – بجای يوميه بگوئيم روزانه -
بجای اسم بگوئيم نام - بجای موفقيت بگوئيم کاميابی - پايائی - بجای عظيم بگوئيم سترگ - بجای کلمه بگوئيم واژه
بجای انتخاب بگوئيم گزينش - بجای فاحشه بگوئيم روسپی – بجای تذکر بگوئيم يادآوری - گوشزد - بجای اتحاد بگوئيم همبستگی
بجای قبرستان بگوئيم گورستان - بجای مقبره بگوئيم آرامگاه - بجای دليل بگوئيم انگيزه – بجای مشابه بگوئيم همانند
بجای برای مثال بگوئيم برای نمونه - بجای ايمان بگوئيم باور - باورداشت - بجای زياد بگوئيم بسيار - بجای خرابه بگوئيم ويرانه
بجای حدس بگوئيم گمان

1 Comments:

At 10:03 PM, July 15, 2007, Anonymous Anonymous said...

با درود بر شما که در زنده نگهداشتن و پایداری زبان پارسی کوشا هستید.

 

Post a Comment

<< Home