Tuesday, June 09, 2009

بشتایبـد بـه پـای صنـدوق هـا کـه میـوه هـا گنـدیــد



در باغ سبز !


ایراندخت دل آگاه


* بازی رو به پایان است و نتیجه هم چیزی نخواهد بود جز پیروزی « خرد و اندیشه » بر « نادانی خودخواسته و فریب سازماندهی شده » . پیروزی سخن طرفداران تحریم و این که این تنها راه می توانست باشد برای به کرسی نشاندن خواسته ملت .


ملت ایران چاره ای نداشته و ندارد جز رقابت در میدان مبارزه میان خردورزی و نیندیشایی. تفاوتی هم نمی کند که کدام کاندیدا چهارسال دیگر باشد یا حتا کدام حکومت سر کار بیاید. تا مردم ایران مرزهای خواب آلودگی تاریخی را پشت سر نگذارند و پیراهن رخوت را از تن اندیشه بر نکنند ، در بر همین پاشنه خواهید چرخید و میر حسین ها و محمودک ها و کروبی ها و رضایی ها به یاری مشاطه گران و با نشان دادن « در باغ سبز » جماعتی را در پی خویش کشانده و چند گاهی سرگرم نگاه خواهند داشت؛ خواه با شال سبزرنگ سیدی باشد و خواه با حجاب سیاه نیرنگ و شعار دلسوزی برای حفظ آبرو و حیثیت مردم کشور. آبرویی که سی سال است نادیده گرفته می شود. آبرویی که قربانی شده زیر پای بقای نظام!

ایراندخت دل آگاه می گويــد:

بازی آرام آرام به دقایق پایانی خود نزدیک می شود. اگرچه گفته اند ایرانیان مردمان دقیقه نود ای هستند، ولی از هم اکنون می توان نتیجه این بازی را حدس زد. نتیجه البته، شمارش آرا و خواندن نام پیروز انتخابات نیست. اهمیتی ندارد چه کسی از صندوق مارگیری سید علی خامنه ای بیرون می آید، مهم آنست که برنده و بازنده این بازی بیرون از صحنه این نمایش اند.
برنده و بازنده این بازی سیاسی هیچ کدام از آن مارها نیستند؛ حتا خود سید علی خامنه ای و دستگاه خلافت اش هم پیروز یا شکست خورده به شمار نخواهند آمد. این بازی اصلا میان کاندیداها و دستگاه حکومت و جوانان نیازمند شادی نبوده و نیست. تکلیف جوانان پر شور که آنی خنده و هلهله جمعی را آرزو می کنند که روشن است . جوانانی که بهایی سنگین را می پردازند برای خوشی های کوتاه . نمی توان هم به آنها خرده گرفت . مگر والدین شان چقدر آگاهند که خود آنان آگاه باشند از پرده فریبی که بر پنجره اندیشه شان فرو افتاده است .
نه ، این بازی میان آنها نیست . اگر چه دم به دم ِ « محمد بوقی » های بازی داده و خود را به هیاهوهای میدان سپرده باشند .
این بازی میان خرد ورزان و « مدعیان روشنفکری » آغاز شده و جریان دارد . میان آنانی که با استدلال و تدقیق در ماهیت این رژیم قرون وسطایی ، رفتن به پای صندوق ها باز می داشتند و آنانی که ازبام تا شام از همه بوق های دراختیار بهره جستند تا بگویند مردم را از : « بشتایبد به پای صندوق ها که میوه ها گندید » !

این رقابتی نابرابر بود میان کسانی که از مخازن خرد و تجربه پیامی مستدل و چاره ساز را بیرون می کشیدند ولی امکانات چندانی نداشتند تا آن را به گوش ها برسانند و آنانی که همیشه دست در کیسه ای داشته اند تا سخنی بر زبان آورند به سود صاحب کیسه . همان گروهی که همه امکانات خبر رسانی را در کف با کفایت شان ( ! ) نهاده اند که هنر « هیپنوتیزم » از راه دور و تردستی از پس پرده را به نمایش بگذارند .
ادامــــــــــــــــــه[+]

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home