Thursday, July 02, 2009

خشم بنیان کن


تاریخ ایران ورق خورد!


فرهاد عرفانی – مزدک



در طی جنبش خرداد، حوادثی رخ داد، که هر کدام جداگانه، می توانند منشاء تحلیل و واکاوی گسترده از زوایای مختلف سیاسی، تاریخی، جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و فرهنگی و... باشند، اما یک واقعه است که این جنبش را از تمامی جنبش های اجتماعی هزار و چهارصد سالۀ گذشته، بوضوح جدا می کند. واقعه ای که می تواند آغاز تحولی بزرگ و بنیادین و ساختاری در جامعۀ ایران باشد و جغرافیای سیاسی و فرهنگی نه تنها ایران، که نیمی از جهان را بطور کامل دگرگون کند. این واقعۀ ظاهرأ بسیار کوچک و از منظر بسیاری، شاید، کم اهمیت، به آتش کشیده شدن یک مسجد در تهران بود!

در طی درگیری های تهران، اتوبوس ها، بانک ها، موتورهای پلیس، کلانتری و... اماکن مشابه به آتش کشیده شد. اتفاقی که در هر کشوری، و در طی هر تظاهراتی، ممکن است بوقوع بپیوندد، اما نقطه عطف به آتش کشیده شدن مسجد در ایران، برای یک نگاه تیزبین، معنائی بسیار ژرف تر از یک واقعۀ معمولی دارد. مسجد، حریم مقدس و پایگاه اصلی نشر و گسترش آن تفکری است که همۀ حیات فرهنگی – اجتماعی ملت ایران، از زمان سلطۀ اعراب تا امروز، متأثر از آن بوده است. روحانی و مسجد، دو رکن اساسی ادامۀ حیات اسلام در ایران بوده است و بدون این دو رکن، هرگز این تفکر، قادر به ادامۀ بقاء در این سرزمین نبوده است. در اهمیت مسجد همین بس که بسیاری از روستاهای این مرز و بوم، محروم از ابتدائی ترین امکانات زندگی بوده اند، اما هماره در اولین فرصت ممکن، صاحب مسجد می شده اند. دستگاه روحانیت نیز، هماره مستقر در این پایگاه بوده و از طریق اجتماعات متشکل در این مکان توانسته است، از طرفی به نشر و تبلیغ تفکر اسلامی بپردازد، و از طرفی به حیات اقتصادی خود ادامه دهد. همۀ مراجع تقلید نیز بدون استثناء بر اهمیت فوق العاده مسجد تأکید داشته اند و حیات اسلام را منوط بوجود این مکان دانسته اند. هم از اینرو نیز بوده است که خمینی هماره بر آبادی مساجد تأکید داشته است.

در پس از تحول پنجاه و هفت نیز، این اهمیت، دو چندان شد، چرا که خمینی با برکشیدن اسلام سیاسی، فعالیت های متمرکز سیاسی را نیز، به مجموع آنچه تا آنزمان در مساجد انجام می شد، افزود. مسجد از اینزمان، دیگر تنها یک پایگاه ترویجی – تبلیغی نبود، بلکه همچنین، پایگاه سازماندهی، ساماندهی و تمرکز و هدایت نیروهای معتقد به دستگاه حاکمه بود. روحانیت با تعریف جدید از این رکن اساسی بقای اسلام در ایران، در واقع آنرا در معرض تلاطمات اجتماعی - سیاسی آینده قرار داد. اگر در طی قرون گذشته، تلاش می شد تا این مکان، بعنوان حریمی مقدس، همواره از فعالیت های غیر مذهبی، دور بماند، اکنون دیگر تا آنجا پیش رفت که به مکانی برای تعلیمات نظامی و نمایش فیلم و موسیقی!!! در آمد. روحانیت، در واقع، با بر کشیدن اسلام سیاسی و همچنین جامعۀ روحانیت بر اریکۀ قدرت، مسجد را نیز به مکانی برا ی ادامۀ تسلط سیاسی و تداوم حکومت تبدیل کرد.

آن رویداد بسیار پر اهمیتی که رخداده، دقیقأ هم اینستکه، اسلام سیاسی، با عملکرد منحط سی سالۀ خود، همانگونه که خود را در معرض کینه و نفرت توده ها قرار داده است، همۀ آن مقدسات هزار و چهارصد ساله را نیز در معرض خشم بنیان کن قرار داده است! با به آتش کشیده شدن مسجد لولاگر در تهران، آری! تاریخ ایران ورق خورده است!!! این واقعه، سرآغاز تحولی بنیادین در همۀ زمینه های حیات ملت ایران خواهد بود.

این واقعه را از جهت اهمیت، تنها با واقعۀ شکست ایران در قادسیه می توان مقایسه کرد! به همانگونه که آن شکست، نقطۀ عطفی در تاریخ ایران و سر منشأ تحولات عمیق هزار و چهارصد ساله در این سرزمین شد، این حادثه نیز، آغاز شکست تاریخی سلطۀ تفکر اسلامی بر ایران خواهد شد.

این واقعه، هشداری جدی به حاکمیت و دستگاه روحانیت، از طرف توده های بجان آمده بود. اگر حکومت و دستگاه روحانیت نتوانند به اهمیت آنچه رخداده است، پی ببرند و اگر نخواهند شکست اسلام سیاسی در ایران را بپذیرند و بشکلی مسالمت آمیز از قدرت کنار بروند و همچنان بر تداوم حاکمیت مذهب با شیوۀ ارعاب وسرکوب ادامه دهند، دور از ذهن نیست که این توده های خشمگین، در آینده ای نه چندان دور، امامزاده ها را نیزبه آتش کشند و روحانیون را در خیابان ها بدار کشند و تکه تکه کنند!!!

تصویر فوق، اگرچه بنظر اغراق آمیز و دور از ذهن می آید، اما پیش در آمد هر دگرگونی بنیادین و بزرگی، همیشه می تواند یک واقعه و یک هشدار کوچک باشد.

حقیقت اینستکه رفتار اجتماعی ایرانیان، در بزنگاه های تاریخی، هرگز قابل پیش بینی نبوده است! این همان حقیقتی است که هیچگاه حاکمان سرزمین ما نخواسته اند از آن درس بگیرند و دقیقأ از همینجا هم ضربۀ کاری را خورده اند...!
1388-3-29 - فرهاد عرفانی – مزدک[+]


Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home