Wednesday, July 24, 2013

بيا تا به کردار ِ خود بنگريم

مـردو آنـاهيــد



فرياد ِ آزاديخواهان، در حکومت اسلامی، در زندان‌ها خفه می‌شود. انديشه‌‌های مردمی بيشتر در سينه‌ی انديشمندان می‌سوزند. نوای ميهن پروران و خواسته‌های آنها، در برونمرز، از رسانه‌های جهانداران پخش نمی‌شود. آزاديجويان و آزادانديشان در مرزهای جهانداران ِ آزمند از جنبش و پژوهش بازمی‌مانند.


فرياد ِ آزاديخواهان، در حکومت اسلامی، در زندان‌ها خفه می‌شود. انديشه‌‌های مردمی بيشتر در سينه‌ی انديشمندان می‌سوزند. نوای ميهن پروران و خواسته‌های آنها، در برونمرز، از رسانه‌های جهانداران پخش نمی‌شود. آزاديجويان و آزادانديشان در مرزهای جهانداران ِ آزمند از جنبش و پژوهش بازمی‌مانند. تنها روزنه‌ی اميد بخش رسانه‌ها يا پايگاهای ميهن پرورانی هستند که هنوز مهر به زادگاه در سينه‌ی کارگزاران آنها نخشکيده است. بيشتر ِ آنها يک تنه و پيوسته در تلاش ِ آن هستند که فرياد ِ آزاديخوانی که در زندانها رنج می‌برند به گوش آزاديجويان و آزادانديشان برسانند. تا شايد وجدان خاموش ِ آنها بيدار و اندکی به چاره جويی برانگيخته شوند. شمار ِ اين رسانه‌ها بسيار اندک است. ولی گزارش‌های آنها از رويدادهايی که با ميهن ما پيوند دارند بسيار گسترده، ژرف و بيدار کننده هستند. اين آهنگ‌های خروشان تنها با ساز ِ هستی‌ی مهرورزانی نواخته می‌شوند که از دارايی، از آسايش، گاهی هم از تندرستی چشم پوشيده‌اند، بدان اميد که کودکانی، که امروز خيابانی ناميده می‌شوند، در آينده ايرانيانی سرافراز بشوند. پايگاه‌ها يا رسانه‌هايی، که انگيزه‌ی آنها تنها در راستای رهايی کشور ايران از چنگال ِ ايران ستيزان، می‌رويد، نه تنها از هيچ سازمانی پشتيبانی نمی‌شوند وآنکه پيوسته آزادی ستيزان ِ خلافت بر درگاه آنها يورش می‌برند و زيان‌هايی به سرمايه و ابزارهای کارکرد آنها وارد می‌آورند.

پارس ديلی نيوز يکی از اين پايگاه‌هاست (بوده است) که نه تنها پيوسته رويدادهای جهان را تازه به تازه در پيوند با ايران پخش کرده است وآنکه انديشه و نگرش آزاديخواهان و آزاديجويان را بی دريغ برجسته و درخشان ساخته است. بی گمان رسانه‌های ديگری هم و جود دارند که کارکرد و تلاش آنها شايسته‌ی ستايشند و مرا هم برای هميشه وامدار وسپاسگزار ِ خود کرده‌اند. از آن است که در اين جستار، تنها از پارس ديلی نيوز سخن می‌رود، که اين پايگاه پيوسته در برابر يورش فرومايگان ِ حکومت ِ اسلامی استوار مانده، ولی از بی مهری و در کمبود ِ پشتيبانی، که از سوی کاربران، نويسندگان و آزاديخواهان در هم شکسته است.

آن کس که بی پروا، در سختی و رنج، به گردآوری‌ی گزارش‌های بيدار کنند می‌پرداخته است اينک سرخورده با چشمان ِ اشکبار و دلی شکسته پايگاه را ترک کرده است و بازده‌ی دستکم ده سال تلاش را در سينه‌ی خود فشرده است.


ما اکنون در پيوند با اين رسانه تنها برگ سياهی را می‌بينيم، که آينه‌ی دل ما را، نشان می‌دهد.


درست است از يک گل بهار نمی‌ آيد از هزار گل هم که با هستی پيوند نداشته باشند بهار نمی‌آيد. ولی جای اندوه و زخمی دردناک در دل آزادگان ِ ميهن دوست بر جای خواهد ماند. اين آزادگان، از کوتاهی و کژروی در کردار، خود را سرزنش خواهند کرد و از خود خواهند پرسيد: چرا آنچه را انسان ستيزان ِ جهادگر نتوانستند در هم بشکنند در پيوند با بی مهری، خودخواهی، ناتوانی و سُست پنداریی خود ما در هم شکسته است. آن جا که تخم آزادی، شايد هم در شوره زار، کشت می‌شد، آن جا که جوانه‌های انديشه شکوفا و آبياری می‌شدند، آنجا به راستی روشنايی نشان داده می‌شد، اکنون برگ ِ سياهی است که آينده‌ی خواب رفتگان، از خود بيگانگان و عبد ِ الله شدگان را نشان می‌دهد. گفتنی‌ها بسيار است که اندوه و شرم را در وجود من برافروخته و جان ِ مرا می‌گدازند و از همه دردناکتر کيستی‌ی ايرانيان است که در خلافت فقيه از پژمردگی به خشکيدن می‌گرايد. در سخنی کوتاه اشاره می‌کنم که در همين رسانه برخی کسان که بيشتر سخن رانده‌اند، کمتر کرداری داشته‌اند که با سخنان شان همساز باشد. چنين روشنفکرانی خواهان آن هستند که کسانی ديگر مردمان را به جنبش برانگيزند و آزادی برای آنها به ارمغان بيارورند تا آنها بتوانند به آسانی بر مردم حکم برانند. در اين جا سزاوار است که درد دلم را از جستاری که در گذشته داشته‌ام بنگارم: شگفتی نيست که انبوهی از مردمان ديدگاهی بسيار تنگ دارند و گمان می‌برند که جهان ِ هستی، به راستی و درستی، در تنگنای ديدگاه آنها نگاشته شده است. شگفتی هم نيست که دينمداران از کوتاهنگری‌ی مردم به سود ِ خود بهره برداری می‌کنند. يعنی جای شگفتی نيست که اندک شماری دروغوند، بر انبوهی فريبخورده، حکم می‌رانند. شگفتی در اين است که برخی، با داشتن ِ ديدگاهی بس تاريک و تنگ، خود را روشنفکر می‌پندارند. افزون بر اين آنها نابخردی و نادانی‌ی خود را می‌فروشند. يعنی جای شگفتی است، که نادان بودن ِ اين کسان ابزار ِ مزدوری‌ی آنها شده است، آنها برای کورانديشی‌ی خود، از نادان پروران ِ جهانی، مزد می‌گيرند.

همه‌ی اين کورانديشان از گذاری سنگبرداری می‌کنند که دشمنان ِ ايران، از اين راه، آسانتر می‌توانند ايرانيان را از ميهن و فرهنگ ِ ايرانی جدا سازند و آنها را به ارابه‌ی آرمان ِ خود ببندند. زيرا دشمنان ِ بيگانه نمی‌توانند، از راه رسانه‌هايی بسان ِ بی بی سی، آشگارا از ايرانيان، هر چند هم که مسلمان باشند، بخواهند که با سرزمين خودشان دشمنی بورزند. بيهوده نيست که ناسيوناليست‌های انگل‌ليس، آنان که برای ميهن ِ خودشان جانفشانی می‌کنند، پرورندگان و پشتيبانان ِ ميهن ستيزان، با روبند ِ جهان وطنی، شده‌اند.

مـردو آنـاهيــد

ژوئيه ۲۰۱۳

دریافت بازتاب از دیدگاه خوانندگان[+]

Labels: ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home