Tuesday, December 28, 2010


«نارسيسم» يا «خود-شيفته-گی»



امير سپهــر[+]


چون بيشترين ايرانيان، حال دگر هم چهره-ی راستين محمد ابن عبدِ "الله" و اسلام او را بخوبی بازشناخته-اند، هم کعبه و هم فقه و هم فقيه و شيخ و ملا را، هم «روشنفکری به سياق ايرانی» را که در پسمانده-گی و ايران-ستيزی، درست روی ديگر همان سکه-ی «آخونديسم تاريخی» است و هم اصلآ «حقيقت خود-شان» را. يعنی اين «حقيقت» را که اين باور-های سنتی در نزد ما که گويی ايرانی خيلی بافرهنگ و متمدن و بامعنويت و هشيار و حتا از همه-ی ديگر ملت-های اين جهان هم زيبا-تر باشد، همگی از بيخ و بُن دروغ بوده و ناشی از آن «ناخوشی تاريخی». همان ناخوشی مزمن و بدخيم ملی ما که نام آن هم «نارسيسم» يا «خود-شيفته-گی» است.

اگر ما حتا اندکی هم هوشمندی می داشتيم، دستکم حال ديگر می بايستی يک نيمچه بديل خردمند و هدفمندی در برابر اين دَدان و ديوان حاکم بر ميهنمان می داشتيم که به جهانيان بگوييم آری ای مردم آزاده دنيا! اين است آن «سامانه» بافرهنگ و پيشروی که ملت ريشه-دار و بافرهنگ ايران شايسته-ی داشتن آن است، نه آن دستگاه دوزخی خلافت شر-خران و راه-زنان بی فرهنگ و شرم که مزدوران بی ناموس آن در اسارتگاه-های اسلامی خود حتا به پيرمردان بندی هم تجاوز جنسی کنند...


پاره-ای بی شعور هم در تلويزيون-های لوس آنجلسی، اين «بحث-های نژادی» بيجا و نالازم را بميان انداخته-اند که اصلآ ايران تُرک نداشته و ندارد و گويا حمله مغول باعث شده که اين چند ده ميليون ايرانی تُرک زبان گردند، تُرکان همگی از نژاد مغول هستند، ما اصلآ در ايران عرب نداريم و از اين دست بحث-های نابخردانه-ی نفاق برانگيز و ايران-سوز که خطر آن هزار بار بيش از خطر چند صد تجزيه-طلب مزدور اجانب است...

جدای از تُرک-های داخل ايران کنونی، بسياری دگر از اين تُرکان آسيای ميانه هم که حال ديگر ايرانی بشمار نمی آيند، نه تنها هم تاريخ و هم فرهنگ، بلکه اصلآ از خواهران و برادران تنی ما ايرانيان هستند، ولو که هيچ هم فارسی ندانند... ما وقتی از حکومت تُرک-ها بر ايران و نقش آنان در تاريخ بومی خود سخن می گوئيم که اساسآ هم بحثی بيجا و تفرقه-ساز است، بايد اين راستی را فراچشم داشته باشيم که تمامی فبايل تُرک زبانی که بيش از يک هزاره بر ايران حکومت کردند، همگی از ايرانيان سره بودند و هستند. بنگريد که دولت و مردم تُرکيه با چه هُشياری و هوشمندی گام به گام سنگر-های معنوی و فرهنگی و اقتصادی ما را در آسيای ميانه فتح می کنند! ...

ما از سويی به جدا-سران «ملت ساز» نهيب می زنيم که صِرف سخن گفتن به تُرکی و کُردی و بلوچی و عربی ... به معنای يک ملت بودن نيست و از سوی دگر، خود اين سوی معرکه-ی «فاشيسم زبان فارسی» براه انداخته و غيرفارس ها را انيرانی می خوانيم! ... - ادامـــه[+]

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home