«عثمان به زودی با دختر محمد [رقیه] ازدواج كرد؛ اما پس از چندی به علت خشونت اخلاقی و عدم سازش با رقیه، به ضرب تازیانه دختر محمد را كُشت؛ با اینحال موقعیت اجتماعی و اقتصادی عثمان چیزی نبود كه حضرت محمد با این جنایت، آن را نادیده بگیرد و از آن بگذرد؛ لذا [محمد] دومین دختر خود [ام كلثوم] را [هم] به ازدواج عثمان درآورد تا بدین وسیله پیوند خود را با اشراف بنی امیه همچنان حفظ نماید. معروف است كه پیغمبر، عثمان را “ذوالنورین” یعنی صاحب دو نور [رقیه + ام كلثوم] نامید و میگفت: اگر دختر سومی نیز میداشتم، او را هم به ازدواج عثمان درمیآوردم.»
یكی از رفتار-هایی كه ناشی از دیدگاه استثماری و تملك-جویانه-ی دین اسلام به جهان پیرامون است، نگرش این مكتب به موضوع جنسیت و پدیده-ی «زن» است. محمد در "حجهالوداع" یعنی آخرین خطبه-ی رسمی-ای كه به نوعی وصیتنامه-ی سیاسی او شناخته شده و شامل سفارشاتی برای زندگی و رفتار مسلمانان است در رابطه با موضوع زن تئوری «عجیبی!!!» دارد:
"پیامبر" در سال مرگ خویش 9 زن داشت و بر روی هم در مدت حیات 14 زن گرفت؛ به استثنای كنیزان…»
«مردم! ایمانِ زنان ناتمام است، بهره-ی آنان ناتمام، خرد ایشان ناتمام. نشانه-ی ناتمامی ایمان، معذور بودنِ-شان از نماز و روزه است به هنگام عادت-شان و نقصان بهره-ی ایشان، نصف بودن سهم آنان از میراث است نسبت به سهم مردان؛ و نشانه-ی ناتمامی خرد آنان این بود كه گواهی دو زن چون گواهی یك مرد به حساب رود. پس از زنانِ بد بپرهیزید و خود را از نیكان-شان واپایید [مواظب خودتان باشید] و تا در كار زشت طمع نكنند، در كار نیك [هم] از آنان اطاعت ننمایید!» ... ادامـــه[+]
Labels: "Nadereh Afshari", زنان و خشونت, نادره افشاری
0 Comments:
Post a Comment
<< Home