آیا هر مردمی سزاوار حقوق بشر است
مــردو آنـاهیــد
چون ما بشر هستیم، همه-ی انسان-ها را آدم میشماریم، هنگامی که سخنی از انسان پیش میآید میپنداریم که سخن در باره-ی ما هم هست. ولی این پندار ما همیشه درست نیست. شاید اروپایی-ها تنها مردمان پیشرفته را بشر یا آدم بشمار میآورده-اند و البته آنها تنها خودشان را پیشرفته میدانسته-اند. این است که منشور جهانی حقوق بشر را برای آنهایی نوشته-اند که آن کسان را آدم میشمرده-اند. زیرا، در برنامه-های سازندگی-ی جهان پیشرفته، کشور-های پسمانده-ی جهان سوم را، برای بهره-برداری از سرزمین-ها و بهره-کشی از مردمان-شان، گنجانده بوده-اند. برداشت آنها از واژه-ی "جهان" همان جهان آنها، جهان یکم، و برداشت آنها از "حقوق بشر" حقوق مردمان همان جهان بوده است. با این وجود درون-مایه و بیشتر ارزش-هایی که در "منشور جهانی حقوق بشر"[+] گردآوری شده-اند به کردار تا به امروز در همین کشور-های پیشرفته، جهان یکم، هم به کار گرفته نشده-اند.
برای نمونه به - ماده ۱۶ - از این منشور، مینگریم (برگردان فارسی از زبان آلمان)
۱- هر زن و مرد همسرپذیر حق دارند بدون هیچ مرزی در زمینه-ی نژاد، ملیت یا مذهب در پیوند همسری درآیند و خانواده-ای را بنیان گذارند. آنها در پیوند و هنگام همسری یا گسستن از یکدیگر دارای حقوق برابر میباشند.
۲- پیمان آنها باید در آزادی و تنها به خواست آنها بسته شود .
٣ - خانواده زمینه-ی و ساختار نخستین بخش جامعه است و حق دارد که از پشتیبانی-ی هموندان و قانون-گذاران برخوردار شود.
اگر بند-های این ماده-ی ۱۶ منشور را با پیمان-های ازدواج، که هنوز در بیشتر این کشور-ها بر اساس احکام کلیسا بسته یا گسسته میشوند، بسنجیم به تفاوت کارکرد آنها پیمیبریم. البته این کشور-ها نه هرگز انتظاری داشته و نه مردمان مسلمان امیدی داشته-اند که آمیزش زن و مرد، در کشور-های جهان سوم، براساس ماده-ی ۱۶ منشور حقوق بشر باشد .
تاریخ استعمار-گری کشور-های اروپایی و رفتار آنها با مردمان دیگر، حتا پس از جنگ جهانی دوم [10 دسامبر 1948 - 19 آذر 1327] و پذیرفتن منشور حقوق بشر، نشانگر آن هستند که "بشر بودن" برای آنها مفهوم ویژه-ای داشته است. البته هنوز هم نشانه-هایی از کردار و رفتار آنها با مردمانی، که درعقیده-های پسمانده-ای گرفتار هستند، دیده میشود .
برای نمونه: کشور-های فرمانروا (جهان یکم) حکومت کشور-های «ترکیه، کنگو، مصر، عراق، افغانستان، اندونزی و حتا مملکت-های ثروتمند عرب» را، که بر مردم حکمرانی میکنند، دموکرات میخوانند!!! ولی براین باورند که "دموکراسی" به مفهوم راستی شایسته-ی این مردمان نیست. البته فرهنگ این مردمان هم، که با عقیده-های بـَرده-پروری آلوده شده است، آزادی و دموکراسی را نمیشناسد.
نمونه-ی دیگری را که از دیرزمان میتوان یاد کرد مردم-ستیزی "قاجاریان" در ایران است که اروپایی-ها از یادآوری آن شرم دارند ولی مردم ایران هنوز آن انسان-ستیزی را فراموش نکرده-اند. در آن زمان، که تا کنون اندکی بیش از دویست سال میگذرد، کشور-هایی بسان "انگلیس، فرانسه، روسیه" روند حکومت را در ایران دیدبانی میکرده-اند. "محمد-خان قاجار"، برای نابود ساختن بازمانده-ی "کریم-خان زند"، با خشم بی-کران وارد کرمان میشود، پس از کشتار بی-شماری از شهروندان، هزاران چشم را از کاسه-ی سر کسانی که زنده مانده بوده-اند بیرون میکشد و سپس همه-ی قنات-های آنها، یعنی چند سد قنات، را ویران میکند. همسان این ستمکاری را تاریخ بشر به یاد ندارد ولی این ستم در نهایت خشم، از سوی حاکمی، بر مردم همان سرزمین وارد میشود و این دیدبانان اروپایی حتا یادداشتی هم در این مورد نمینویسند .
درست است که در آن زمان هنوز، منشور جهانی حقوق بشر، ساختاری نداشته است ولی در همان زمان هم در اروپا اندیشمندانی پایه-های حقوق بشر را زمینه سازی میکرده-اند. در همان زمان هم در انگلیس و فرانسه دادستان و دادگاه وجود داشته است. با اینکه در قوانین آنها همه-ی شهروندان برابر نبوده-اند. با همه-ی پیشرفت-هایی که اروپایی-ها برای شناختن حقوق بشر کرده-اند ولی رفتار آنها، با مردم کشور-های جهان سوم، بسان رفتار شکارچی با شکارش بوده است ولی خیلی خشن و خشمناک-تر از یک شکارچی.
با دگرگونی-هایی که پس از جنگ جهانی دوم در زمینه-ی جهان-گردانی و حقوق بشر به وجود آمده-اند و با پیشرفت شگفت-انگیز ابزار-های تولیدی پیوند-های کشور-های شکارچی (کشور-های اروپایی، امریکا، شوروی) و شکارگاه-های آنها (کشور-های پسمانده) هم رفته رفته دگرگون شده-اند .
مانند اینکه؛
"انگلستان"، با پشتیبانی از پیشوایان دینی (به ویژه اسلامی) و قدرت بخشیدن به آنها راستای خواسته-های حکمرانان این سرزمین-ها را به دلخواه خود برمیگزیند. او از این راه میتواند به اراده-ی خود روان آز و نیاز را در بیشتر کشور-های عربی، به ویژه کشور-های نفتخیز، خلق کند و بر استخوان-های پوسیده-ی آنها بدمد .
مسلمانان جهان بهترین و خودکار-ترین ابزار-های بوده-اند که بدون دریافت مزد یا پاداش بر ضد شوروی (کومونیست-های بیخدا) آماده-ی جهاد هستند. بنابراین در این مملکت-ها دشمنان سرسخت شوروی و سوسیالیست-های داخلی زاییده و پرورده میشوند.
حکومت شوروی هم ایده-های مارکسیستی و سوسیالیستی خود را قربانی مبارزه برضد آمپریالیسم آمریکا میکند و با چاپلوسی نابخردانه-ای به ستایش اسلام و پیشوایان آن میپردازد. به این امید که هم از این شکار-ها کبابی بخورد و هم از گسترش آمپریالیسم آمریکا در جهان پیشگیری کند .
"آمریکا" به پیروی از "انگلیس" از مسلمانان به ویژه از خشن-ترین آنها پشتیبانی میکند تا ارتش چشم و گوش بسته-ی مسلمانان را برای سرکوبی-ی کومونیست-ها برپا سازد. در ذهن آمریکایی، که خود را توانا-ترین و نیرومند-ترین کشور جهان میپندارند از اندیشه-ی کومونیسم و کومونیست-ها بر خود میلرزند و آنها را دشمن بزرگ خود میشمارند، این بود که آنها، به کمک پست-ترین پیشوایان مسلمان، مجاهدین افغانستان را پر قدرت و قهار ساختند تا سربازان شوروی را از زمین-های "انگلیس"، که آمریکا آنجا را افغانستان میپنداشت، بیرون بریزند.
این است که کشور-های شکارچی، به ویژه "انگلیس"، نه تنها حکمرانی در «سرزمین-های نفت-خیز» را به والیان مسلمان واگذار و آنها را کشور-های آزاد و مستقل نام-گذاری میکند بلکه در کشور-های اروپایی، به ویژه "انگلیس"، مساجد و مدارس بیشماری برپا میسازند تا دنباله-ی مجاهد-پروری را در همه جای جهان بگسترانند. با این پندار که هم تخم کومونیسم را به آسانی بخشکانند و هم دست درازی-ی آمریکا را از این سفره-های گسترده اندکی کوتاه-تر نگه دارند. البته تاکنون هم در این راه پیروز بوده و سگ-های نگهبان و گوسپندان فراوانی را هم پرورش داده-اند.
کشور-های فرمانروا، جهان یکم، از «ابزار خشمگین جهاد، که در اسلام مقدس است»، بسیار سود برده-اند و این احکام هیچگاه برای این کشور-ها زیان-بخش نبوده-اند. از آنجا که این کشور-ها توانسته-اند از همسویی آرمان-های خود با ملایان بهره-گیری کنند، مردمان مسلمان را به سویی برانند که دلخواه آنها است، همیشه پشتیبان و ستایشگر اسلام بوده-اند. آنها نه تنها از خشم مسلمانان نمیترسیده-اند بلکه از خشم و خشونت آنها برای سرکوب مردمان سرکش و گستاخ سود میبرده-اند و می برنــد .
شکی نیست که جهان پیشرفته با آیات قرآن آشنایی داشته است ولی مردمان آنها کمتر تیزی و برندگی-ی شمشیر اسلام را بر گلوی خود احساس کرده-اند. هر ستمی هم که به دست "مجاهدین اسلام"، بر دیگران رفته است در راستای آرمان و خواسته-های آنها بوده است .
مجاهدین افغانی توانستند با به کاربستن آیات جهاد بر کشور شوروی پیروز شوند ولی هرگز نمیخواهند و نمیتوانند آزاد و مستقل باشند. ایمان مجاهدین با عقیده-ی انسان-ستیزی آمیخته است، کارکرد آنها در راه گسترش اسلام است، برای آنها ملت و ملیت و کشور افغانستان تنها در کنار اسلام مفهوم پیدا میکند. آنها علت بی-چارگی مردم را بیشتر به آمریکا میچسپانند یعنی پاداش جهاد با آمریکا، در نزد "الله"، دو برابر است .
در این دوران مسلمانان که از مادر عبدِ "الله" زاییده میشوند، ناخودآگاه به اطاعت از والیان اسلام درمیآیند، آنها از سوی-ی والیان دین به بردگی گماشته میشوند. این والیان هم بیشتر به سگ-های گله میمانند نه به چوپان، ولی چوپانی که این سگ-ها را پرورش میدهد به چشم نمیآید .
آیات زیر، که اندکی ماهیت اسلام راستین را روشن میکنند، تا کنون چندان ترسی در دل فرمانروایان کشور-های پیشرفته به وجود نیاورده-اند!؟ .
سوره-ی آل عمران، آیه-ی ۰۲٨ :
مسلمان نباید دوست غیر مسلمان برگزیند، که این خواست "الله" نیست، مگر آنکه شر ایشان را دفع کنید.
سوره-ی النساء، آیه-ی ۰۴۵ :
"الله" بهتر می داند که چه کسانی دشمن شما هستند, برای شما دوستی و یاریی "الله" کافی است .
سوره-ی النساء، آیه-ی ۰٨۹ :
با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان بیاورند و اگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکـُشید، که آنها دوست و یار شما نیستند .
سوره-ی البقره، آیه-ی ۱۹۰ :
بکـُشید در راه "الله"، مخالفان را, ولی بدون شورش، که "الله"، شورش را دوست ندارد .
سوره-ی التوبه، آیه-ی ۰۲٨ :
ای مسلمانان مشرک ها نجس هستند و نباید از امسال به کعبه وارد شوند. اگرشما از کاهش درآمد خود در هراس هستید، "الله" از فضل خود شما را بی نیاز می سازد. (حج واجب همان فضل "الله" است)
سوره-ی البقره، آیه-ی ۱۹۱ :
بکـُشید آنها را در هر کجا که بر خورد کردید، آنها را دنبال کنید و بیرون برانید، ولی در مسجدالحرام اگر مقاومت نکنند، آنها را نکشید، بکـُشید اگر مقاومت نشان دادند، که این است مجازات کافران .
سوره-ی التوبه، آیه-ی ۰۰۵ :
همین که ماه حرام گذشت، در کمینشان باشید، بر آنها هجوم بیارید و بکـُشید مشرکان را با هر نیرنگی که میتوانید، چنانچه نماز بگزارند و زکات بپردازند از خون آنها بگذرید که "الله" غفور و رحیم است .
سوره-ی التوبه، آیه-ی ۱۲٣ :
بکـُشید کافران را از پس هم، تا جدیت و خشم شما را احساس کنند .
سوره-ی محمد، آیه-ی ۰٣۵ :
سستی نکنید، به صلح تن در ندهید, چون "الله" شما را قویتر و بی نقص گردانده است .
سوره-ی التوبه، آیه-ی ۰۲۹ :
بکـُشید کسانی را که به "الله" و احکام (...) او ایمان ندارند، همچنین آن دسته که خود اهل کتاب هستند ولی اسلام را نپذیرفته-اند، مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدست خود جزیه (جریمه-ی دگر-اندیشی در اسلام) بپردازند .
سوره-ی محمد، آیه-ی ۰۰۴ :
کفار را در هر کجا یافتید "گردن بزنید" تا زمین از خون آنها رنگین شود. اسیران را محکم ببندید که قادر به گریز نباشند .
ماده ۱۸-ی «منشور جهانی حقوق بشر» (برگردان فارسی از زبان آلمانی):
« هر کس حق داشتن آزادی در اندیشه، وجدان و مذهب را دارد، این حق در برگیرنده-ی آزادی در تعویض مذهب یا بینش خود میباشد، همچنین آزاد است که، مذهب یا بینش خود را، به تنهایی یا همراه با دیگران، همگانی یا خصوصی، از راه آموزش، کردار، عبادت و انجام آئین-های مذهبی بنمایاند. »
آیا استادان سازنده-ی «منشور جهانی حقوق بشر»، از تضاد احکام اسلام، که حکومت-گرا است، با این منشور بیخبر بوده-اند؟
پاسخ این است که حقوقدانان جهانی این احکام را میشناخته-اند ولی از کردار-شان پیداست که آنها این مردم را بشر نمیدانسته-انـــد!؟.
کشور-های پیشرو تاکنون از ملایانِ مسلمانان، که مردم-ستیزی بخشی از عبادت و آئین-های مذهبی آنهاست، به عنوان ابزار در راه پیاده کردن خواسته-های خود بهره برده-اند و خشونت اسلام هم چندان مشکلی را برای "جهان پیشرو" ایجاد نکرده است!؟
سنگینی احکام اسلام را مردم مسلمان میکشیده-اند که بیشترین آنها هم به آن رنج خو گرفتده-اند. اینکه اسلام مردمان را بی هویت میسازد و در آنها انگیزه-های میهن-پروری و فرهنگ-گستری را میکـُشد، برای جهان آزاد مشکل-ساز نیست بلکه خود این کردار راهگشای سروری-ی فرمانروایان "جهان پیشرفته" بر حکمرانان "جهان پسمانده" میباشد .
از شوربختی-ی فرمانروایان بشر، این تروریست-ها [جهـاد-گران] مار-هایی شده-اند، که از کرم-های خاکی به وجود آمده-اند، که گاهی نیش آنها اندکی دست این بشر دوستان را میخراشد ولی این خوش-باوران هنوز تلخی-ی زهرمار را نچشیده-اند.
پرسشی که برای بیشتر جامعه-شناسان وجود داشت این بود: چگونه و چرا کشور-های پیشرفته-ای بسان «ایران، مصر، سوریه و...»، سرکوب یک مشت بیابان-گرد عرب، مجاهدین اسلام، شده-اند؟.
پاسخ آنها به کردار در کارکرد جهادگرانی است که امروز آنها را تروریست-های اسلامی میخوانند. میبینیم که کردار چند جهادگر جهان آزاد آنها را برهم زده است و پیوسته از ترس غضب آنها از آزادی مردمان این کشور-ها کاسته و بر قدرت و گسترش اسلام افزوده میشود. با خشمی که مسلمانان، برای کاریکاتور-های محمد در کشور-های آزاد، از خود نشان داده-اند از آن پس، همه-ی رسانه-های آزاد از ترس، از گفتن و نشان دادن راستی در مورد اسلام خود-داری میکنند .
آیا توانایی و دانایی سرکردگان ایران، در هزار و چهارسدسال پیش، بیشتر از این بوده است که امروز فرمانروایان جهان آزاد دارند؟ آیا در آن زمان امکان داشت که مردم ایران بتوانند از راه دوراندیشی روند گسترش اسلام را بهتر از اروپایی-های امروز پیشبینی کنند؟
هر خشمی، که بتواند مردمان اروپا را از آزادی پس بزند، فشاری است که آنها را به پذیرفتن خفت و بندگی در برابر خشم-آوران نزدیک میکند. دیده میشود که نویسندگان اروپایی آنچنان، از ترس یا از نادانی، به بزک کردن و ستایش اسلام پرداخته-اند که کسان بسیاری شیفته و فریفته-ی اسلام قهار شده-اند و حتا برخی آمادگی دارند تا خشم خود را برای خشنودی "الله" بر دگراندیشان فرود آورند .
چرا در میان مردم ترس-زده از تروریسم اسلامی، سد-ها کس با دروغ و فریب و با بی شرمی برای پوشاندن زشتی-های "شریعت اسلام" کتاب مینویسند؟
آیا فرمانروایان، برای رسیدن به سروری بر جهان پیشرفته، تن به بندگی-ی مردمان پسمانده میدهند؟
پاسخ هر کدام از این پرسش-ها شاید این باشد: جهان آزاد، از ترس مار-هایی که در آستین خود پرورش داده است، از آزادی مردمان چشم میپوشد تا از نیش زهرآگین این مار-ها در امان بماند. هر گامی که این آزادکسان از آزادی پس میگذارند جایی است که برای گسترش جهادگران مسلمان باز میکنند .
آیا در این جهان آزاد با این همه رسانه-های گوناگون هیچ کس، در اروپا و آمریکا، وجود ندارد که بتواند درونمایه-ی اسلام را بررسی و برآیند احکام آنرا بر مردمان روشن کند؟
مــردو آنـاهيــد
سهشنبه ۲۴ مرداد ۱٣٨۵ - ۱۵ اوت ۲۰۰۶
Labels: human-rights, Iran, Islam, MarduAnahid, آیا هر مردمی سزاوار حقوق بشر است, مــردو آنـاهیــد
0 Comments:
Post a Comment
<< Home