Thursday, June 21, 2012

درحواشی "خشم مقدس" دکتر عبدالکريم سروش

محمد جلالی چيمه (م. سحر)
(بخش نُخست)


جناب سروش در بیانیه اخیر خود انتقاد تیز و کوبنده‌-ای که به نفرین نامه‌-ای بی‌شباهت نیست نسبت به گروهی از ایرانیان دارد که از نظر ایشان «دماغ دیالوگ ندارند و شیوه نقد راستین را نیاموخته‌-اند، بلکه در بی‌ خبری و عقب ماندگی از قافله-ی تاریخ وعقلانیت، فقط زبان طعن و تمسخرشان باز و دراز است و به جای آنکه از در دوستی وآشتی درآیند و دل اهل ایمان را به دست آورند و خودرا آماده شنیدن نقد و نظر کنند، به شنعت زدن و خبث گفتن

بايد از آقای سروش پرسيد که شما ديگر چرا نگرانيد که در يک جامعه آزاد، "کفر" (که همان ديگرباوری‌ست) نيز همچون باورها و عقايد و انديشه‌های ديگر به رسميت شناخته شود و از همان هوايی برخوردار شود و استنشاق کند که مدعيان دين رسمی و ايمان مذهبی، هزاران سال است در انحصار خود دارند و صنف روحانی همواره آن را مِلک طِلقِ اهل دير و کنشت و مسجد و کليسا دانسته است؟[+]ادامــــه

م. س ـ پاریس، ٧/۶/٢۰۱٢

*****

درحواشی "خشم مقدس" دکتر عبدالکريم سروش

محمد جلالی چيمه (م. سحر)
(بخش دوم)


جناب دکتر سروش در بیانیه-ی خود فریاد «واسکولارا!» سرداده‌-اید و از «سکولارهای ایران» خواسته-‌اید که سکولاریسم خود را از گزند «کافران ناباب» برهانند زیرا اینان به «نقد عقلانی» پایبند نیستند و «فقط زبان طعن و تمسخر‌ باز و دراز» می‌کنند.

جامعه‌ی پُست‌سکولار هابرماسی آينده-‌ای‌ست که اين فيلسوف آلمانی در پيوند با پدران فکری خود يعنی کانت و هگل و فويرباخ و مارکس و نيچه و بزرگان ديگر مغرب زمين، برای ملت-‌های آزادِ اروپا آرزو می‌کند، نه برای ما منکوب-‌شدگان نکبت سی‌وچهار ساله و گرفتاران ذلت حاصل از حکومت فقهای شيعی و نيز نه برای دوزخيان له‌-شده زير آوار توحش طالبانی!
... و صدای جویده شدن استخوان‌های ملت ایران است، آنکه از لابلای اخبار روزانه-ی ایران به گوش جهانیان می‌رسد.[+]ادامــــه

م. س – پاریس، ۲۰/ ۶./ ۲۰۱۲

Labels: , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home