Sunday, October 16, 2011


شرّ مُسلِم نه از ره کین است
اقتضای دیانتش این است!

از آن جهت که نویسنده روشنفکر و آزادیخواه، محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) در ساهچالِ [خلیفـــه] ولایت فقیه اسیر و در بند است ، ما (پارس دیلی نیوز[+]) هر روز یکی از مقالات روشنگرانه این وبلاگ نویس آزاد-اندیش را باز پخش خواهیم کرد و امیدواریم دیگر رسانه-های آزادیخواه نیز، هر روز با انتشار نوشته-های این وبلاگ نویس آزادیخواه پشتیبانی خود از این زندانی سیاسی و در دفاع از آزادی بیان را نشان دهنـــد.

*****

ماده-ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر
هر فردی حق آزادی عقیده و بیان دارد و این حق مستلزم آن است که کسی از داشتن عقاید خود بیم و نگرانی نداشته باشد و در کسب و دریافت و انتشار اطلاعات و افکار، به تمام وسایل ممکن بیان و بدون ملاحظات مرزی آزاد باشد.

*****


درباره-ی شکنجه و لواط اسلامی


سیامک مهر ، وبلاگ نویس دربند


واقعیت و وجود شکنجه-های اهریمنی در زندان ها و بازداشتگاه-های جمهوری [خلافتِ] اسلامی که تداوم و قدمتی سی ساله داشته و این روزها مانند دُملی چرکین سرباز کرده و در سطح جامعه به گفتگوی همگان تبدیل شده است، ریشه-هایی اسلامی و قرآنی دارد و توسط "الله" به دقت مورد توجه بوده، توجیه و تئوریزه شده، و جهت اعمال بر مخالفان "الله" و رسولش به دفعات توصیه گردیده است.

در نزد مؤمنان، شکنجه و آزار و قتل کافران و مشرکان و مخالفان و دگراندیشان، امری پذیرفته شده و ایمانی و اعتقادی و الهی است. قتل و خونریزی نیز در نظر مؤمنان به صورتِ
« به حق و به ناحق» تقسیم گردیده. خونی به ناحق نباید ریخته شود. اما مانند علی که در پی حق شمشیر می زد، می توان به حق آدم کُشت و خون هزاران تن را در راه "الله" و حق بر زمین ریخت.

در اسلام قتل یک نفر به مثابه قتل نوع بشر مذموم شمرده شده، اما قتل هزاران نفر در راه "الله" به اندازه قتل یک نفر هم اهمیت ندارد که هیچ، پاداش دنیوی و اخروی نیز دربر دارد.


وجود زمینه-های ذهنی شکنجه و شلاق و تعزیر و تازیانه در روان مسلمانان و تخمیر و رسوب خشونت و توحش الهی در لایه-های ناخودآگاهی آنان، باعث گردیده که در برابر حتا شکنجه و قتل به ناحق(!) واکنشی طبیعی و عکس العملی بدان گونه که شایسته-ی انسان و وجدان سالم اوست از خود نشان ندهند و به مدت سی سال رنج و شکنج و عذاب همنوعان خویش را با خونسردی تحمل کنند. مسخ آدم-هایی که هم-نوع خود را در چاله می کنند و با سنگ بر سر و سینه وی می کوبند تا بمیرد و یا تخدیر افرادی که به هنگام تماشای مراسم بردارکشیدن همسایه و همشهری و هموطن خود به هلهله می پردازند، آبشخوری اسلامی و قرآنی و دینی و مذهبی دارد.

می دانیم که پیامبر اسلام خود مبتکر و ابداع کننده-ی خشونت بارترین و وحشیانه ترین انواع روش های شکنجه بوده است. شکنجه بوسیله-ی تازیانه و بنام تعزیر از متداول-ترین شیوه های شکنجه در اسلام است. قتل و اعدام و اذیت و آزار و عذاب و تجاوز و خشونتی که به مدت سی سال است در سیاه چاله های کهریزک و اوین و قزل حصار و گوهردشت [خلافت اسلامی] بر جوانان ایرانزمین اعمال می شود، در حقیقت گرته-برداری از انواع شکنجه-هایی است که "الله" در قرآن برای ناباوران و دگراندیشان در نظر گرفته است:

سزاى كسانى كه با خدا [الله] و پيامبر او می جنگند جز اين نيست كه كُشته شوند يا بر دار آويخته گردند يا دست و پايشان در خلاف جهت‏ يكديگر بريده شود.
بر گردن-هایشان بزنید و انگشتانشان را قطع کنید.
دست راستش را سخت می گرفتيم، سپس رگ قلبش را پاره می كرديم.
و مرد و زن دزد را به سزاى آنچه كرده‏-اند دست-شان را به عنوان كيفرى از جانب خدا بِبُريد.
کسانی که دین حق را نمی پذیرند بکُشید. در هرجا که آنها را بیابید بگیرید و بکُشید.
مشركان را هر جا يافتيد به قتل برسانيد.


با پیشوایان کفر قتال کنید.
ای کسانیکه ایمان آورده-اید، کافرانی که نزد شمایند را بکُشید تا در شما درشتی و شدت را بیابند.
چون با کافران روبرو شدید، گردنشان را بزنید و چون آنها را سخت فرو فکندید، اسیرشان کنید و سخت ببندید.

اینان لعنت شدگانند. هرجا یافته شوند باید دستگیر گردند و به سختی کشته شوند.
کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قیامت ایمان نمی آورند و چیزهایی را که خدا و پیامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمی کنند و دین حق را نمی پذیرند بکُشید.
چون با کافران روبرو شديد، گردنشان را بزنید.

جالب اینجاست که وقتی "الله" به توسط رسولش از انتقام گرفتن و قتل و شکنجه کردن ناتوان می ماند، آرزو می کند که دست های یکی از مخالفینش بریده شود:« تَبَت یَدآ اَبی لَهَب ».

همچنین توصیف شکنجه هایی که برای اهل جهنم در نظر گرفته شده و در قرآن آمده، بدون شک سرمشق های خوبی برای بازجویان در زندان های [حکومتِ] اسلامی است:
بگيريد او را و در غل كِشيد.
آنگاه ميان آتشش اندازيد.
پس در زنجيرى كه درازى آن هفتاد گز است وى را در بند كِشيد.
و خوراكى جز چركابه ندارد.

كسانى را كه به آيات ما كفر ورزيده‏اند در آتشى سوزان درآوريم كه هر چه پوست-شان بريان گردد، پوست-هاى ديگرى بر جايش نهيم تا عذاب "الله" را بچشند.
آنان در آتشى سوزان درآيند.
از چشمه‏-اى داغ نوشانيده شوند.
خوراكى جز خار خشك ندارند.
نه خنکی چشند و نه آب، جز آب جوشان و خون و چرک.
پس بچشيد كه جز عذاب هرگز چيزى بر شما نمى‏افزاييم.

چون به استغاثه آب خواهند از آبی چون مسِ گُداخته که از حرارتش چهره-ها کباب می شود بخورانند-شان.
غُل-ها را به گردنشان اندازند و با زنجيرها بکِشند-شان، در آب جوشان، سپس در آتش افروخته شوند.
قطعاً از درختى كه از زقوم است‏ خواهيد خورد.
پس با آبى جوشان پذيرايى خواهید شد.
بر سر شما شراره‏-هايى از تفته-ی آهن و مس فرو فرستاده خواهد شد.
ميان آتش و ميان آب جوشان سرگردان باشند.

علاوه بر شیوه های شکنجه و عذاب که در قرآن به تفصیل بیان شده، در میان توده-ای از مُهملاتی که به نام روایت و حدیث از محمد و علی و ائمه آورده شده نیز شکنجه-هایی ابداع گردیده است؛ مثلاً در وصف شکنجه-ی اهل جهنم گفته شده:
دو کفش آتشین به پا دارد که مغز وی از حرارت کفش-هایش بجوش می آید.
در اثر شدت حرارت گوشت بدن از استخوان جدا می شود.
خانه-هایی از آتش و مار و عقرب و عذاب.

و اما لواط در اسلام عملی بسیار شنیع بوده و مجازات مرگ در پی دارد. بر طبق حدود و احکام شرع اسلام، مرتکب به این عمل را باید با خشونت-بارترین روش به قتل رساند. یا از بلندی و کوه پرت کرد تا کُشته شود و یا در آتش انداخت و یا دیواری را بر وی خراب کرد تا لِه شود و از این جمله جنایات.

تجاوز جنسی ِ بازجویان و شکنجه گران و پاسداران و بسیجیان مسلمان به مردان در زندان های جمهوری [حکومتِ] اسلامی، صرف نظر از شکستن و خُـرد کردن یک فرد تا سرحد مرگ که مقصود شکنجه-گران می باشد، بیشتر گویای این حقیقت است که در اسلام، کافران و ملحدان و اسیران و برده ها هیچ گونه حقوقی ندارند و جان و مال آنها در اختیار مؤمنین است و هر رفتار ددمنشانه و پلیدی مباح بوده و شناعتی نداشته و بازخواستی هم ندارد. زمانی که مجاهدین اسلام به ایران پورش آوردند، پسربچه هایی را که به اسارت می گرفتند، اخته می کردند و تحت نام غلام مورد سوءاستفاده-ی جنسی قرار می دادند.

بنابراین به شکنجه گران و بازجویان مسلمانی که فرد اسیر را مورد همه گونه آزار جسمی و روانی قرار می دهند، نمی توان خرده گرفت که چرا به عمل لواط روی آورده و به زندانی تجاوز جنسی کرده-اند. چنین انتقادهایی متوجه انسان های متمدن و باخرد و دارای وجدانی انسانی و پاک و صاحب سلامت روانی است( که در این صورت نیز اصل موضوع منتفی است)، نه جانوری ماقبل تاریخ و وحشی، با اعتقاداتی پسمانده که ایمان و تعصب مذهبی وی را کور کرده و بر رفتار خود هیچگونه کنترلی ندارد.

شرّ مُسلم نه از ره کین است
اقتضای دیانتش این است!

سیامک مهر
Thursday, August 20, 2009

Labels:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home