Thursday, April 08, 2010


سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام!


سیامک مهر



در جامعه-ی امروز ایران و پس از تجربه-ی خونبار سه دهه آزار و زجر و شکنجه و مرگ و پلیدی و تباهی و پریشانی که بنا به نص صریح متن هرزنامه-ی قرآن بر ایرانیان هموار گشته، وقتی صحبت از آزادی می کنیم یعنی مرگ بر اسلام. وقتی می گوییم سکولاریسم یعنی مرگ بر اسلام. دموکراسی یعنی مرگ بر اسلام. پلورالیسم یعنی مرگ بر اسلام. جامعه-ی مدنی یعنی مرگ بر اسلام. حقوق بشر یعنی مرگ بر اسلام. با مشارکت متولیان اسلام به هیچ کدام از این ارزش ها نمی توان دست یافت. در فردای میهن با هیچ آخوند و اسلامباره و دینفروش و گرگ و کفتاری همخانه و همکاسه نخواهیم شد. در مواجهه با مسئله-ی اسلام که بغرنج جامعه-ی ماست بیشتر از هر نکته باید به حقیقت اسلام توجه کنیم، نه به سخنان اسلامفروشان و فریبکاران مسلمان که بنا به مصلحت اسلام دهان باز می کنند و امروز صدای بلندی هم دارند و رسانه های استعماری نیز به خدمت ایشان برخاسته اند.

روشنفکران سکولار اگر فردای ایران را با خیال آشتی و گفتگو و شریک شدن با اسلامگرایان می خواهند بسازند، دست به قماری می زنند که باخت مفتضحانه-ی آنها از هم اکنون قابل پیش بینی است. تجربه-ی شراکت و همدستی با خمینی را هم که در انبان داریم.
در طول تاریخ اسلام انبوهی زباله خوار و گورستان گرد بنام "مفسر و محدث و راوی و شارح و متأله و متکلم" بوده اند و هستند که بر حجم و ابعاد هولناکِ فضولات اسلامی دم به دم افزوده اند و امروز روز نیز اسلامباره هایی به نام روشنفکر دینی و نواندیش دینی و فیلسوف اسلامی که متامورف همان انگل-ها و نوع تغییر ژنتیک یافته-ی همان ویروس ها هستند به این مجموعه اضافه شده اند و مدام این شکمبه-ی خوک را باد می کنند.
امروز هم عنکبوت های حقیر و نواندیشان دینی در ادامه-ی فعالیت عنکبوت بزرگی که تارتنی را از آستانه-ی غار تاریک خود آغاز کرده بود، همان شیوه را در به بند کشیدن خرد مردمان پیشه-ی خود ساخته و به این گمان در اذهان سست-اندیش دامن می زنند که گویا بدون افکار و باورهای زشت و پلید و انسان ستیز آیین اهریمن زندگی ممکن و مقدور نیست.
رگ رگِ وجود و تک تک سلول های مغز نواندیشان دینی به مانند هر آیت الله و اسلامباره ای از آیه و یاوه و حدیث و هسته-ی فضولاتِ حشرات و وحوش بیابان های نجد و حجاز ساخته شده و قوام یافته است.
مگر پرداختن به تجربه-ی نبوی و قبض و بسطِ بند تُنبان رسول الله به هنگام تجاوز به دختربچه-ی شش ساله دانش و فلسفه است؟
مگر چه فرقی است بین عبدالکریم سروش با حسین الله کرم؟ با چماق چه دانشگاه را ویران و تعطیل کنید و چه به سینما و کتابفروشی هجوم آورید و آتش بزنید، در هر صورت چماقدار و لمپنید. هر چقدر مسعود ده نمکی هنرمند است، عبدالکریم سروش هم فیلسوف. طفلک هنر، طفلک فلسفه. مسلمان زمانی هم که فیلسوف می شود، روضه-ی فلسفه می خواند. روضه-ی کانت می خواند، روضه-ی پوپر می خواند.
این چه گونه فیلسوفانی اند که از تمامی موضوعات و مسائل جهان و انسان، در میان اینهمه بغرنجی و پرسشی که فراروی انسان قرار گرفته، تنها و فقط تنها اسلام را یافته اند و دائماً در بوق اسلام می دمند؟ مگر جز این است که همه-ی هم و همت نواندیشان دینی مصروف این می شود که باتلاق جهل و نادانی و فرومایگی اسلام را تازه نگهدارند؟ پیوسته آب ببندند به گنداب اسلام تا خرد خوداندیش مردمان را درآن غرق کنند. آیا اصل وجودی و اساس پیدایش موجوداتی بنام روشنفکردینی چیزی به جز این ادعا است که اسلام مترقی برای همه-ی زمان ها و مکان ها و برای تمامی پرسش های بشر پاسخی در آستین دارد؟ آیا« کشف حقیقت اسلام» مدعای روشنفکران دینی نیست؟ آیا جز این است که با این ترفند بدنبال تطهیر اسلام و اسیر کردن گروهی از مردم رمیده از حکومت اسلامی در چاه اسلام است؟
Islamic reformist
نواندیشان دینی امتداد و دنباله-ی خشک مغزترین و مرتجع ترین آیت الله های سنتی و گورکنی هستند که دکان از رونق افتاده-ی اسلام را گردگیری می کنند و تغییر دکور می دهند. ایشان گونه ای مجتهد جهش یافته و تکامل یافته اند که با اجتهاد خود و پیراستن اسلام از حواشی و زوائدش، مغزه و تخمه-ی امرالهی و کلام مقدس و و فکرنبوی و هدف از بعثت انبیای الهی را که همانا خلع خرد از انسان و بازگرداندن آدمی به وضعیت بهیمی ِ پیش از هبوط و پیش از خوردن از میوه-ی درخت معرفت است و که مقصود از هر مجادله با انسان از سوی الله و نمایندگان وی در زمین است را حفاظت و حراست می کنند.
ادامـــه «گزارش به خاک ايران» [+]

Labels: , ,

5 Comments:

At 1:56 PM, April 08, 2010, Anonymous Anonymous said...

You have only a bunch of cheep slogans, nothing really meaningful. I am this; I am not that, so what??

 
At 2:40 PM, April 08, 2010, Anonymous Anonymous said...

بحث خوبی بود من بتازگی کتاب جمهوری جنایت از محمود خاور را خواندم که علاوه بر خاطرات زندان و شکنجه های ددمنشانه تمام بدبختی های ناشی از اسلام را بزبان ساده توضیح داده است

 
At 4:13 AM, April 09, 2010, Anonymous Anonymous said...

من بسیار متاسفم! من نمی دانم چگونه کسی می تواند نسبت به یک دین اینقدر نفرت داشته باشد؟ اگر قرا باشد همه مثل شما فکر کنند و به نزدیک به یک پنجم جمعیت جهان توهین کنند ایا می شود روی صلح را دید؟ شما راست و چپ به همه توهین می کنید و شعور خونندگانتان را به بازی می گیرد! لطفا بفرمایید تفاوت شما با حاکمان فعلی چیست؟ بنده ایرانی ام مسلمانم و از دروغ و دروغ گو بیزارم! همین نوشته شما "هرگز یک راستگویی که مسلمان باشد یا یک مسلمانی که راستگو باشد یافت نخواهد شد" یک دروغ بزرگ است. هرگز سکولاریسم به معنای مرگ بر اسلام نیست! شاید شما آروزی قلبی خودتان را که
نفرت از دین است را اینگونه تفسیر نمایید!!
شاد باشید
یک ایرانی که به ایرانی بودن بدون کینه افتخار می کند

 
At 5:31 AM, April 09, 2010, Anonymous Anonymous said...

doost aziz drood bar to bad..ke haghighati talkh ra bazgoo nemoodi

 
At 7:21 AM, April 16, 2010, Anonymous Anonymous said...

هموطن انتقاد توهین نیست. همانطور که شما از اسلام تمجید میکنید به دیگران هم حق بدهید که آنرا به نقد بکشند. هرگز نباید از نقد هراسید ملتی از تاریخش تنها گنده گویی میکند واز جهل مذهبی تکریم مینماید باید در عقب مندگی دست و پا بزند.

 

Post a Comment

<< Home