Friday, June 29, 2012

انسان‌ها آزاد و مسلمان بصورت برده بدنیا می‌آیند

بهمن زاهدی



اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریج کُهن (یعنی روحانیون) تسویه حساب نشود، خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود، این میکروب‌ها می‌مانند، و من می‌ترسم در آینده نزدیکی چشم بازکنید و ببینید، هشتصد ملا یکجا خلق شده، ملا همه امور مملکت را بدست گرفته، همه ثروت شما را بر باد داده، شما را به امان خدا سپرده، و افسارتان را به بیگانگان رها کرده!!!

اسلام دین برده‌داریست، اسلام دین و مسلک افرادی می‌باشد که برای انسان هیچ ارزشی قائل نیستند. غارتگری و چپاول اصول اولیه این مکتب برده‌داری بوده و هست. نباید نگران باشیم که چرا آینده‌نگری در این دین وجود ندارد و همه چیز در این مکتب به گذشته‌-ای نامعین برمی‌گردد و حدیث، روایت، داستان‌سرایی هر روزه با تغییراتی مشخص تکرار می‌شوند تا شنونده را از اکنون خود شرمسار و آینده را به فراموشی بسپارد.


اسلام دین فاسیشم عرب‌هایی می‌باشد که در غارتگری‌های خود زبان و فرهنگ دیگران را از بین بُرده و می‌برند تا برده‌داران بتوانند برده‌-های بیشتری را جمع‌آوری کنند.

اسلام مکتبی می‌باشد که ارزش یک انسان بر حسب شُتر سنجیده می‌شود. این دین جامعه را بدو قسمت خودی و غیر‌خودی تقسیم می‌کند که شامل برده‌داران (روحانیت-آخونـدها) و برده‌-های (مسلمانان) می‌شود. برده‌-داران هیچ ارزشی برای برده‌-های خود قایل نمی‌شوند و شرافت انسان را تا اُمت اسلامی پایین می‌کشند و هرگونه صلاحیت تصمیم‌گیری را از برده‌-های خود سلب می‌کنند. اسلام دین شیاطینی به نام روحانیت[آخونـد] است. روحانیانی[آخوندهایی] که تنها به فکر منافع مالی خود هستند. آنچه را که در ایران آفت‌-زده[اسلام-زده] امروز مشاهده می‌کنیم بهشت اسلام‌گرایان انسان‌ستیز است که هیچگونه اصلاحی را نخواهد پذیرفت.


در این "مکتب"؛ یا برده هستی یا مُرتد.

انسان زمانیکه بتواند خرد خود را پرورش دهد، توان تصمیم‌گیری را خواهد داشت. کدام مسلمان در زمان بدنیا آمدنش دارای خرد انسانیست که بتواند دین خود را انتخاب کند؟ هنوز انسان نفس اولیه خود را به اتمام نرسانده او را مسلمان و مسلمان‌-زاده می‌نامند و حق انتخاب دین را از او می‌گیرند تا نتواند از شر برده‌داران اسلام‌گرا رها شود. به انسانی که خود را مسلمان می‌نامد باید ترحم کرد، زیرا که او خود نمی‌داند که برده‌-ای بیش نیست!


اسلحه‌-ای به نام اسلام

از زمانیکه انگلستان و امریکا برای مقابله با شوروی سابق در ایران انقلاب‌اسلامی را بوسیله رادیوهای خود ترویج و در افغانستان طالبان را با اسلحه‌های مدرن خود تقویت می‌کردند، شناخت کاملی از آینده نداشتند، که روزی همین ویروس اسلامی دامن‌گیر خودشان هم خواهند شد. در یازده سپتامبر سال دوهزاریک و حمله طالبان به امریکا، تازه غرب متوجه شد که توانسته است با اسلام کمونیزم شوروی را از بین ببرد ولی رقیبی بی‌پرواتر از آن را پرورش داده است. قبول اینکه اسلامگرایان می‌خواهند امپریالسم شماره یک جهان شوند و رغیبی مانند (امپریالیسم) غرب را نمی‌پذیرند از همان یازده سپتامبر مشخص شد. تا آن زمان غرب اسلامگرایان را در خاورمیانه تقویت می‌کرد تا بتواند بازار نفت را بیشتر تحت کنترل خود در آورد. در حالیکه اسلامگرایان در ایران با ثروت نفتی ایران به تقویت اسلامگرایان و چپ‌گرایان امریکای جنوبی و میانه برای از بین بردن امپریالسم امریکا مشغول شده بودند. نگاه غرب به اسلام منحصر به شناخت بهتری از اسلام بعنوان یک اسلحه می‌باشد ولی هنوز شناختی کلی از کسانیکه از این اسلحه استفاده می‌کنند، ندارد. مانند پلیسی که قاتلی را دستگیر می‌کند ولی بجای اینکه شخصیت قاتل را مورد بررسی قرار دهد بیشترین توجه خود را به اسلحه نشان می‌دهند و نه به قاتلی که از آن اسلحه استفاده کرده است. از همان یازده سپتامبر دوره‌های اسلام‌شناسی در دانشگاه‌های غرب رونق فراوانی به خود گرفت و


ماموران اعزامی جمهوری‌اسلامی توانستند با گرفتن بورس‌-های تحصیلی و تحقیقی به دانشگاه‌-های امریکا و اروپا سرازیر شوند.

با یک نگاه ساده می‌توان دید که چگونه امریکا اسلامگرایانی که خود را روشنفکران مذهبی معرفی می‌کنند تقویت می‌کند تا از تجربیات آنان برای مهار کردن جنبش‌های آزادی‌خواهانه خاورمیانه و افریقای شمالی استفاده کند. بهار عربی که بیشتر به تغییر دیکتاتورهای شباهت دارد توانسته است جنبش‌های مردمی را تا مدتی بخود مشغول نگه‌دارد. هیچ‌کدام از انقلاب‌هایی که در سال گذشته به ثمر رسیدند، نتوانسته‌-اند نوید آزادی و دموکراسی با خود به همراه آوردند، فقط دیکتاتوری بجای دیکتاتور دیگری نشسته است.

نباید از صدای امریکا و بی‌بی‌سی انتظار داشت که به کمک مردم ایرن بشتابند. این خبرگزاری‌ها بدنبال منافع کشور خودشان هستند.

کمکی که رادیو امریکا (دولت امریکا) به جمهوری‌اسلامی برای سرکوب جُنبش سبز کرد را نباید فراموش کنیم، حضور شخصی به نام "کدیور"، که توانست شعار مردم را تغییر دهند و جُنبش را به دل‌سردی بکشاند. تمرین استفاده از اسلحه اسلام برای دولت امریکا بود که با موفقیت‌ به پایان رسید. آنچه برای مردم ایران مهم می‌باشد چگونگی ادامه مبارزه با امپریالیسم اسلامی می‌باشد. این مهم را نمی‌تواند از بی‌بی‌سی و صدای امریکا انتظار داشت، بلکه از آزادمنشانی که هنوز به قدرت مردم ایران اعتقاد دارند و خود را بنده و برده قدرت مالی دو رغیب امپریالیسم امریکا و امپریالیسم اسلام نکرده‌-اند، می‌توان انتظار داشت. بازی جدید جمهوری‌اسلامی برای باز داشتن مردم از سرنگونی نظام اسلامی در ایران «اصلاح طلبی» نام گرفته است که بیشتر به لطیفه‌-های ملا‌نصر‌الدین شباهت دارد تا اصلاح‌طلبی-ی دینی، که اصلاح‌طلب نیست. در این میان چپ سُنتی و جمهوری‌خواه ایران برای مبارزه با امپریالیسم امریکا به حمایت از امپریالیسم اسلامی خود را مشغول کرده است و نمی‌توان امیدی به آن برای آزادی ایران بست.

چپ‌های ایران هم مانند مسلمانان برده ایدولوژی خود شده‌-اند و از هرگونه انگیزه و اندیشه‌-ای برای آینده ایران عقب مانده‌-اند.

نگاه ما به اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی باید همچون نگاه ما به خود نظام جمهوری‌اسلامی باقی‌بماند. اصلاح‌طلبان کمتر از خود جمهوری‌اسلامی جنایت نکرده‌-اند و نمی‌خواهند که دموکراسی را برای مردم ایران به ارمغان آورند بلکه دوران طلایی خمینی را می‌خواهند تکرار کنند (خلخالی جدیدی را خلق کنند). صحبتی از حقوق بشر نمی‌کنند. انتخابات آزاد را فقط برای انتخاب شدن خودشان می‌خواهند. در ترکیب نظام جمهوری‌اسلامی تغییری نخواهند داد فقط مُهره‌-ها را می‌خواهند مردم پسند‌تر کنند.

پیش‌بینی [+جلیل محمد قلی‌زاده»، بنیانگذار روزنامه «ملا نصر الدین» که در شماره 25 سال 1908 نوشته است درست از آب درآمده. ایشان نوشته‌اند:


"اگر با این نیروی مخرب جامعه و تاریج کُهن (یعنی روحانیون) تسویه حساب نشود، خواه انقلاب مشروطه بشود یا نشود، این میکروب‌ها می‌مانند، و من می‌ترسم در آینده نزدیکی چشم بازکنید و ببینید، هشتصد ملا یکجا خلق شده، ملا همه امور مملکت را بدست گرفته، همه ثروت شما را بر باد داده، شما را به امان خدا سپرده، و افسارتان را به بیگانگان رها کرده!!!"

تنها راه نجات ایران در دست ملی‌گرایان ایران می‌باشد که خود را برده مکتب و ایدولوژی مشخصی نمی‌دانند. این ملی‌گرایان با اینکه روزانه زیر فشار اسلام‌گرایان کمتر از دیروز می‌شوند، اما نسل جدید ایرانی که خود را از بردگی دین و ایدولوژی آزاد کرده است در راه می‌باشد تا جایگاه انسان را دوباره به او ببخشد. مبارزه امروز مردم ایران مبارزه با سیستم برده‌داری به هر نوع آن می‌باشد. زمان آن رسیده که روحانیون[مُلا-ها، روضه-خوان-ها] اسلام سر‌سپرده (برده) ایرانیان شوند و اموال آنها را تا ریالِ آخر به خزانه دارایی‌ ملت برگردانده شود. مرگ آنان را نمی‌خواهیم ولی مرگ را باید آرزو کنند! سرنوشتی بغییر از این برای [آخوندها]، روحانیان اسلام، خیانت به آیندگان است.

بهمن زاهدی
چهارشنبه 7 تیر 1391

Labels: , , , ,

0 Comments:

Post a Comment

<< Home