Wednesday, February 29, 2012


این همه هیاهو برای "جدائی نادر..." از چیست؟




لیلا قبادی


اینگونه فیلم-ها دقیقاً به این انگیزه ساخته می شوند که ذهنیت جامعه را از ریشه اصلی‌ مشکلات موجود دور کرده و به آن عبای توجیه شرعی و مذهبی‌ بپوشانند.
به قول گیس سفیدها؛ " اُسکار هم برای نجات باجیِ – حکومت نکبت اسلامی- تنبان نمی شود و این حکومت فساد و فقر و تباهی جز نابودی سرنوشتی ندارد.

هر سال صدها فیلم در قد و قواره فیلم "جدائی..." و چه بسا با تکنیک و داستان پردازی بسیار قوی-تر در اروپا و آمریکا ساخته می شود. این فیلم حتا در مقایسه با فیلم-های سینمای جمهوری[حکومت]اسلامی هم فیلمی بسیار معمولی است چرا که در سینما و تلویزیون جمهوری اسلامی سالانه ده-ها فیلم از این دست با کیفیت و پرداخت بهتر ساخته می شود؛ فیلم-هایی که معضلات خانوادگی و مشکلات روابط میان زن و مرد را نه‌ با "فوکوس" بر ریشه‌-های اصلی‌ آن که همان بی‌ عدالتی و فاصله طبقاتی حاکم بر جامعه ایران است، بلکه تنها از زاویه اخلاق ریاکارانه مذهبی‌ و فرهنگ طبقه حاکم تصویر می‌کنند.

اما واقعیت عریان آنست که آنچه امروز در ایران کمر خانواده‌-ها را می شکند فقری خانمان سوز و همزمان با آن ترویج فرهنگ مصرف گرایی است؛ از پرده و مبل و اتومبیل گرفته تا نوع لباس و آرایش تا جنون جراحی زیبایی که جامعه بیمار در تب رقابت و هم چشمی رو به تباهی است.

زمانی که در جامعه-ای پرنسیب-ها و معیار زندگی‌ چنین سقوط کند بدیهی‌ است که روابط خانوادگی به سمت نابودی برود.

وقتی‌ بخش بزرگی‌ از جامعه که از همه چیز محروم است قصرهای سر به فلک کشیده و زندگی‌ افسانه-ایِ پولدارها را تماشا می‌کند معلوم است که دهها مشکل روانی‌ و خانوادگی گریبانگیرش شود.

اما
اینگونه فیلم-ها دقیقاً به این انگیزه ساخته می شوند که ذهنیت جامعه را از ریشه اصلی‌ مشکلات موجود دور کرده و به آن عبای توجیه شرعی و مذهبی‌ بپوشانند

که آری آدم-ها نباید با هم سوتفاهم داشته باشند، دروغ نگویند‌- آنهم در زیر سایه حکومتی که اساسش بر دروغ استوار است!- بی جا به هم شک نکنند، به جا به هم شک کنند(!) واز این دست مزخرفات مذهبی‌ که با نام فیلم و سینما به خورد جامعه می دهند.

اما این فیلم در پرداختن به همین خزعبلات مذهبی‌ هم کاری معمولی و دست چندم است، پس

چرا یکباره پیرامون چنین فیلمی تمام دولت-های غربی و فستیوال-های سینمأیی و رسانه-های آنها چنان هیاهو راه می‌‌اندازند که انگار یک اتفاق بزرگ در سینمای دنیا رخ داده است!!!؟؟؟

در واقع تا کنون سابقه نداشته که راجع به جایزه گرفتن یک فیلم خارجی‌، از رئیس جمهور فرانسه و مقامات و سیاستمداران دولتی تا وزارت امور خارجه آمریکا تبریک و تهنیت بگویند و از آنطرف هم جشنواره سینمایی فجر رژیم فیلم را، که سهام دارِ اصلی‌ در تولید آن "بانک پاسارگاد" وابسته به "سپاه پاسداران" رژیم اسلامی است، جایزه باران کرده و با سلام وصلوات راهی‌ اُسکار کند!

براستی چرا با این حجم وسیع تبلیغاتی و به زور جایزه-ها می‌‌خواهند این فیلم را جلوی چشم همگان بگذارند، بسیار مهم جلوه-اش دهند تا مورد بحث همه واقع شود از جیره خواران رژیم تا بخشی از به اصطلاح اپوزیسیون جمهوری [حکومت] اسلامی در خارج ازکشور؟

بدون شک این حجم تبلیغات و کف زدن-های مصنوعی و زورکی تنها نشان دهنده این واقعیت است که ایجاد این همه هیاهو ربطی‌ به خود فیلم ندارد و از قرار مسایل مهم-تری مد نظر دولت-ها و صاحبان این فستیوال-ها و رسانه هاست و این فیلم بهانه-ای بیش نیست، تنها اینبار قرعه به نام "جدایی نادر..." افتاده است.

اگر در دوره-های قبل این جایزه‌-ها بیشتر برای تقویت به اصطلاح اصلاح-طلبان بود و در حقیقت مدال را به گردن خاتمی می‌‌انداختند، اما اینبار

دلیل این همه هیاهو بر می‌‌گردد به وضعیت انفجاری درون جامعه ایران و حجم فقر و بدبختی و فشاری که بر گـُرده مردم سوار است و هر آن امکان انفجاری اجتماعی را پیش بینی‌ می‌کنند، که اگر در جامعه ایران انفجار اجتماعی رخ دهد و صاحبان قدرت در دهکده جهانی‌ کنترل و تسلطی بر آن نداشته باشند معلوم است که منافع حیاتی آنها نه‌ تنها در ایران بلکه در کل منطقه به خطر می‌‌افتد، پس برای دور کردن و به تعویق انداختن این خطر می خواهند به بهانه مطرح کردن این فیلم در اُسکار یک شادی و افتخار دروغین و غرور ناسیونالیستی به جامعه زیر فشار و توهین و تحقیر شده تزریق کنند که مفتخر باشند که یک فیلم "ایرانی" به سطح اسکار رسیده و صد البته شکم گرسنه کودک‌-شان هم با این جشن و سرور جهانی سیر خواهد شد!

طبیعی است جامعه-ای که هیچ نقطه امیدی برایش نمانده و ریسمانی برای چنگ انداختن ندارد و همه هویتش تخریب شده و در فلاکت و فقر و بدبختی گرفتار است حالا می خواهند با معرکه اسکار یک شادی و مُسکن کاذب صدقه-اش دهند و برای مدت کوتاهی هم که شده آرامش کننــد.

حرکتی نمایشی در ردیف بازی فوتبال چند سال پیش بین ایران و آمریکا...

بی‌ شک برای دور کردن خطر انفجار اجتماعی فقط از ابزار سینما استفاده نمی کنند از تمامی ابزارها بهره می برند و سینما یکی‌ از ابزار-های تاثیر گذار و پُـر زرق و برق است، روزانه با ده-ها شگرد و ماجرا با جامعه بازی می کنند تا توده‌-ها را مشغول نگاه دارند که عصیان نکنند. تا آنجا که حتا مردم ایران این روز-ها برای حاکمان "بسیار عزیز و دوست داشتنی" هم شده-‌اند، هندوانه زیر بغل "مردم عزیز ایران" می گذارند تا بیشتر غارتشان کنند؛ از یک طرف وزارت خارجه آمریکا این فیلم را سندی بر غنا و انعطاف پذیری فرهنگ ایرانی می دانـــــــد(!) و از سوی دیگر مقامات وزارت ارشاد رژیم آن را افتخار و سربلندی ایران و ایرانیان می‌‌نامند!

اما همه این ترفندها و شیادی‌ها نشانه این است که تا چه حد از جامعه در حال انفجار ایران می‌‌ترسند که اگر از سربرآوردن یک جنبش واقعی در میان مردم محروم و زیر ستم احساس خطر نمی‌کردند دیگر احتیاجی به این همه دست و پا زدن و مانور دادن نداشتند تا جایی که
حتا فیلمی در سطح "جدایی نادر..." را بهانه کنند اما

به قول گیس سفیدها؛ " اُسکار هم برای نجات باجیِ –جمهوری [حکومت] نکبت اسلامی- تنبان نمی شود " و این حکومت فساد و فقر و تباهی جز نابودی سرنوشتی ندارد.


لیلا قبادی
هفده بهمن ۱۳۹۰

*****
نامه-ی اعتراض آمیز به سایت روشنگری!
*کامنت-هایی که زیر مطالب در سایت-ها قرار می گیرد هم خوانده می شوند، وقتی سایت-ها از انتشار مطالب توهین آمیر و حاوی اتهام بدون مدرک و سند در سایت-هایشان امتناع می کنند، پس می بایستی همان روش را در باره اتتخاب و انتشار کامنت-ها هم رعایت کنند، به خصوص که کامنت-ها بدون نام و نشان است، کامنت گذار نامش مخفی است و امکان نفوذ عوامل حکومت اسلامی را نیز نمی توان کم بها داد. بعداز قرار گرفتن مطلب لیلا قبادی در سایت روشنگری ،کامنت-های بسیاری هم در ارتباط با مطلب و حتا بی ارتباط با مطلب در زیر نویس منتشر شد که انتشار چند کامنت با اعتراض لیلا مواجه شد و لیلا از ادامه انتشار مطلبش در سایت روشنگری جلوگیری کرد و نامه اعتراض آمیزی نیز برای سایت مذکور فرستاد که نامه در اختیار ما نیز قرار گرفت که منتشرش می کنیم. / « سینمای آزاد[+] »

*به گردانندگان سایت روشنگری:
«زمانی که مطلب را برای نشر به سایت‌ شما فرستادم بر این باور بودم که لااقل اصول اولیه-ی یک رسانه عمومی‌، یا همان اصولی را که در سایت درباره نظر نویسی آوردید، رعایت می‌کنید: " توجه: متون مغایر با ضوابط کار روزنامه نگاری، نظیر ناسزاگویی، درج نخواهد شد. روشنگری از توجه شما برای حفظ فضای سالم بحث و گفتگو و ارائه نظر سپاسگزاری می کند."
حالا متعجبم که می بینم با این وقاحت و بیشرمی افترا و دروغ هایی تهوع آور توسط افراد بی‌ نام و نشان حقیقی‌ علیه خودم و همکارم، فیلمساز در تبعید مسلم منصوری، زیر مقاله ام "تبلیغ" می شود!
کاملا روشن است که منظورم نقد مقاله-ام نیست که هر خواننده-ای‌ کاملاً آزاد است به نقد کار منتشرشده بپردازد که بیشتر نظرات منتشره در سایت شما در تائید مقاله بود که حتا اگر خلاف آن هم بود برای من تفاوتی نمی کرد، بلکه منظورم دروغ پراکنی و تخریب شخصیت و وارونه جلوه دادن هویت اشخاص زیر عنوان "نظر نویسی" است.
گذشته-ی کاری من در زمینه نویسندگی و مستندسازی چه در ایران و چه سالهای تبعید روشن و مشخص است و آنچه علیه حکومت ایران یا سیاست-های دولت کانادا و کشورهای غربی نوشته یا گفته-‌ام با یک جستجوی کوچک اینترنتی در دسترس همگان قرار دارد که بیانگر تفکرات و موضع گیری-های روشن سیاسی-‌ام در همه این سال‌هاست
همچنین طبیعی است افرادی چون مسلم منصوری هم با مواضع آشکار و روشنی که علیه تمامیت جمهوری [حکومت] اسلامی و چپاولگران جهانی‌ دارند، دشمنی و کینه توزی اینگونه هم مقابلشان داشته باشند،
اما پرسش اینجاست که چرا درسایت‌ روشنگری اینگونه دشمنی‌ها تبلیغ می شود‌‌؟؟؟

بسیار متأسفم که نوشته-ام را برای درج به چنین سایتی فرستادم همین جااز شما می خواهم هر چه زودتر مقاله را از سایت-تان بردارید چرا که به هیچ عنوان مایل نیستم نوشته-ام در سایتی درج شود که ابتدایی‌-ترین پرنسیب-های انسانی‌ را رعایت نمی‌کند.»

لیلا قبادی
سیزدهم فوریه ۲۰۱۲

Labels:

2 Comments:

At 12:07 PM, March 09, 2012, Anonymous Anonymous said...

dame garm baw az 2002 matlab minevisi!!

 
At 2:13 PM, March 10, 2012, Anonymous Anonymous said...

درود بر تو اي شير زن ايراني عزيز با اين مقاله زيبا و برداشت و تحليل جانانه اي كه اراه نمودي .زيباترين مقاله اي كه تا بحال به چاپ رسيده و با درود فرائان به سايت محترم هميشك كه هين مقاله بسيار عالي وتحليلي به قلم اين بانوي والا مقام وگرام را بچاپ رسانديد . درود

 

Post a Comment

<< Home