Friday, July 18, 2003

دولت پليسی – مذهبی جمهوری اسلامی در ايران

Friday Times شانزده ژوئيه 2003، خالد حسن

به کسانی در پاکستان که آرزوی حکومتی شبيه به آيت الله خمينی دارند می گويم که به ايران بروند و يک دولت پليسی – مذهبی را از نزديک ببينيد
وقتی که سال ها قبل از ايران انقلابی به پاکستان بازگشتم، به کسانی که آرزو دارند با چماق مسائل پاکستان را حل کنند، و تعداد آنها کم نيست، گفتم به ايران برويد و ببينيد ملا ها چه به روز مردم آورده اند. آيا دلتان می خواهد که پاکستان چنين اداره شود؟

وضعيت فاجعه بار جهان اسلام در حال حاضر، نتيجه تعصب و بدويت کسانی است که يک مذهب بزرگ را همنام با تاريک انديشی و تروريسم کرده و زندگی ميليون ها مؤمن را تبديل به جهنم ساخته اند.

سرکوب وحشيانه جنبش دانشجويی در ايران توسط رژيم آخوندها، و فراموش نکنيم که خاتمی هم يک آخوند است، بايد چشم ما پاکستانی ها را باز کند...
نامه که از يک ايرانی پس از دستگيری وکيلی، منتقد فيلم به جرم داشتن فيلم های کلاسيک تاريخ سينما داشتم، می نويسد:" به سرزمين طلا و قدرت خوش آمديد، سرزمين دروغ و عوامفريبی؛ سرزمين جهل تحت نام پروردگار که در آنجا شرف انسانی پايمال است... مسئولين دقيقاً می دانند چه می کنند و همين نتيجه را می خواهند. آنها با تروريسمی بی صدا به سراغ افراد می روند، تروريسمی عليه ذهن و انديشه تا قربانی را به انزوا و فراموشی بکشند...
آنها با دقت و حوصله، گرانبها ترين مجموعه ها و آرشيو های کتاب و فيلم را که در اين کشور وجود داشت شناسايی کرده اند تا آن را نابود کنند. آرشيو فيلم محمود وکيلی يکی از اين مجموعه ها بود که ديگر نيست شده است...

جوانان عاصی و بيکار در اين کشور می توانند فيلم های پورنو را از سر هر چهار راه و ميدان به راحتی بخرند...

در نزديکی همان محلی که دارند جوانی را شلاق می زنند، روسپی را می بينيد که سوار ماشين حاجی مومنی می شود تا خود را به بيست هزار تومان بفروشد. در همان وقت، ملايی بر سر نماز از مرگ امام حسين گريه و زاری می کند. آنها همسران خود را به مکه و سوريه، و صيغه هاشان را به مناطق تجاری آزاد می برند، سهام کارخانه می خرند، در کار قاچاق هستند، نمايندگی انحصاری فروش کالا می گيرند، دختران ايرانی را صادر می کنند و سپس در نماز جمعه حاضر می شوند تا فرياد بزنند «مرگ بر آمريکا»."
***************

Monday, July 14, 2003

خبرنگاری كه دراثر سكته قلبی به قتل رسيد!

گزارش يك قتل:
خبرنگاری كه دراثر سكته قلبی به قتل رسيد!
قتل خانم زهرا كاظمی به دست عمله جهل، قدرت و ريا در ايران اسلامی يادآور اعدام ناگوار فرزاد بازفت (خبرنگار آبزرور) در عراق در تابستان ١٩٩٠ است
بابك جاودان خرد - دوشنبه ۲۳ تير ۱۳۸۲
رژيم اسلامی دارد بار گناهان خود، آنهم از نوع «كبيره»‌اش را هرچه سنگين تر و پرونده‌ی جنايی خودرا هرچه قطورتر، می‌سازد.
شايد اين رژيم، يك حكومت منحصر بفرد در تمام دنيا و در همه‌ی اعصار و روزگاران باشد! توگويی سازندگان و پردازندگان و حاكمان آن كليه‌ی برگهای كتاب تاريخ بشر را ورق زده‌اند و از زندگی و نحوه حكومت بدترين، ظالم ترين، بيرحم ترين و حيله گرترين سلاطين و امرای همه دنيا در همه‌ی اعصار، توشه‌ای برگرفته و آنرا دستمايه برپايی و ادامه‌ی حكومت ظالمانه‌ی خود بهر وسيله، ساخته‌اند. آنها از دستاوردهای تاريخی عصر جديد نيز بزرگترين بهره‌ها را گرفته (بخوانيد سرقت‌ها را كرده!) و به ويژه لفظ خجسته‌ی «جمهوری» را كه يكی از ارمغان‌های بی نظير تمدن بشری و سياست بين المللی طی سه سده‌ی واپسين است، مصادره به مطلوب كرده و از نمد آن دستاری برای سرهای تهی از مغزشان، بافته‌اند.
در ايران اسلامی، خبرنگاران را هم می‌كشند و هم می‌ربايند و زندانی می‌كنند. آن هم فقط به يك اتهام (از نظر آنها جرم)، كه همانا اطلاع‌رسانی و آگاهی بخشی، باشد. جالب است كه در توجيه اين واقعه اسفبار دروغ‌های دم خروسی هم می‌گويند، آن هم از زبان وزارت اسلامی ارشاد كه گويا «مقتوله هنگام بازجويی دچار كسالت شده و بعد هم سكته‌ی مغزی كرده و در بيمارستان برادران سپاه به رغم تلاش برادران پزشك دارفانی را وداع گفته و ما هم بنا نداريم تا پيكر آن خدابيا مرز را به خانواده اش باز گردانيم چون او با گذرنامه ايرانی به ايران آمده بود و از نظر ما ايرانی است و نه كانادايی!" به عبارت ساده تر: ما چون اورا ايرانی ميدانيم با او مثل ديگر مردم بخت برگشته داخل ايران رفتار می‌كنيم و كرديم!! واقعا كه مغز مريزاد (بروزن دست مريزاد)!
شادروان زهرا كاظمی، يك خبرنگار 54 ساله كانادايي- ايرانی، كه در سوم تيرماه امسال برای تهيه‌ی عكس و خبر درباره‌ی جنبش نوين دانشجويي- مردمی ايران، باآگاهی آقايان اسلام‌پناه و به صورتی كاملا رسمی و مجاز به كشورش آمده بود، با چنان ميهمان نوازی و پذيرايی ارزشمدارانه از سوی دوستان مصمم، انقلابي- اسلامی حاج سعيد مرحوم و حسين جناغی بزودی مرحوم، روبرو شد كه دراثر شگفت زدگی ناشی ازاين پذيرايی دچار »سكته مغزی» گرديد و درگذشت! آری. وی را درحال عكس گرفتن از زندان مخوف اوين، قتلگاه بيش از 100 زندانی سياسي- عقيدتی طی اين 25 سال، دستگير كردند. كاظمی گناهی نابخشودنی مرتكب شده بود كه جزايش جز مرگ نمی‌توانست باشد. پس:
ای شمشير‌ها فرود آييد!
ای چماق‌ها بكوبيد!
ای تيغ‌ها به ببّريد!
( متن کامل )
****************

Sunday, July 13, 2003

زهرا کاظمی با جمجمه شکسته در بيمارستان سپاه درگذشت
زهرا کاظمی که در زندان اوين به شدت مورد ضرب و جرح قرار گرفته بود، در بيمارستان سپاه درگذشت. پزشكان گفته اند وقتی وی با جمجمه شكسته به بيمارستان منتقل شد از نظر مغزی مرده بود.
**************
قتل خبرنگار – عكاس كانادايي درزندان اوين تهران زير شکنجه در اثر ضربه های مکرر به سرش نه در بيمارستان اطلاعات سپاه
اظهارات مديركل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي ارشاد در مورد آنچه بر «زهرا كاظمي» در ايران گذشت
مديركل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي روز شنبه از درگذشت «زهرا كاظمي» عكاس و خبرنگار مجله «ركتو روسو» كه تابعيت ايراني و كانادايي دارد،‌ خبر داد. اين روزنامه نگار در جريان ناآرامي‌هاي اخير مفقود شده بود و پس از 12 روز به حال كما در بيمارستان بقيه‌الله سپاه به CCU منتقل شد.
«محمدحسين خوشوقت»:
"اداره كل مطبوعات و رسانه‌هاي خارجي ديروز اطلاع يافت كه خانم زهرا كاظمي شب گذشته در سن 54 سالگي به علت سكته مغزي دارفاني را وداع گفته است."
دروغگوئی ، بی شرمی ، بی وجدانی ، فريبکاری و دريدگی جزء لاينفک جنايتکاران مسلمان اشغالگر ايران است.
خانم زهرا کاظمی - زير شکنجهً قصابان زندان اوين تهران به دستور سر قصاب سعید مرتضوی جان داد
مديركل مطبوعات خارجي افزود: اطلاعات اين اداره حاكي است كه زهرا كاظمي به پزشكي قانوني انتقال يافته و با توجه به مدارك هويت ايراني‌اش، مراجع ذيربط همانند ساير شهروندان ايراني با او رفتار خواهند كرد.
رژیم آدمکش اسلامی نمی خواهد کالبد بی جان اين گزارشگر را به تنها فرزندش که کانادائی است تحويل دهد - چرا؟ که پيکر بی جان زهرا کاظمی گوياترين سند محکوميت اين رژیم بی آبرو می باشد.
خوشوقت درباره نحوه فعاليت اين خبرنگار گفت: زهرا كاظمي در تاريخ سوم تيرماه جاري با برخورداري از تابعيت دولت جمهوري اسلامي ايران، همراه با گذرنامه ايراني و با ارائه كارت شناسايي و معرفي‌نامه از سوي مؤسسه انگليسي «كمرا پرس» تقاضاي صدور مجوز براي تهيه عكس و گزارش از دانشجويان و دانشگاه‌هاي تهران كرد.
خانم زهرا کاظمی قبل از اينکه ايرانی و يا کانادائی بوده باشد ، يک انسان شريف ، يک گزارشگر مسئول و متعهد بود که جانش را بر سر تعهدش در مقابل مردم گذاشت ، و بدست قصابان رژيم در زير شکنجه جان سپرد.
به گفته وي، اين اداره كل با توجه به اينكه مشاراليها تابعيت ايراني داشته و گذرنامه و شناسنامه ايراني ارائه داده بود، با او همانند خبرنگاران خارجي برخورد نكرد و در نتيجه براي اعطاي مجوز به او از وزارت اطلاعات استعلام نكرد.
رژيم قصابان مسلمان با هر کس که در ايران بدنيا آمده باشد و شناسنامه و پاسپورت ايرانی داشته باشد و خبرنگار هم باشد آن میکند که با خانم زهرا کاظمی کردند.
«او در آن هنگام از زواياي مختلف زندان كه با علامت «عكسبرداري ممنوع» مشخص شده بود، عكسبرداري كرد و اين اقدام موجب شد تا توسط نگهبانان زندان متوقف شود».
خانم زهرا کاظمی - خبرنگار - عکاس با در دست داشتن مجوز درگیر انجام کارش بود که توسط قصابان رژيم دستگير و در زير شکنجه بمنظور گرفتن اعتراف جان داد آنهم چه جان دادنی !!!
خوشوقت افزود: با پيگيري از طريق مراجع قضايي مطلع شديم كه زهرا كاظمي در اولين مرحله بازجويي در وزارت اطلاعات، اظهار كسالت كرده بود كه بلافاصله در تاريخ پنجم تيرماه به بيمارستان بقيه‌الله الاعظم (عج) انتقال يافت و در آنجا سكته مغزي كرد.
بيمارستان بقيه‌الله الاعظم (عج) يکی ديگر از زندانهای ادارهً اطلاعات سپاه پاسداران ميباشد.
زمانيکه پيکر اين گزارشگر قهرمان را به زندان سپاه که نام بيمارستان بر آنجا گذاشته اند برده بودند ، او در اثر شکنجه جان داده بود .
***************
پروژه اعتراف‌گيري
«ميثم»يكي از مديران اطلاعات در دوره «سعيد امامي» هدايت پروژه اعتراف‌گيري را برعهده دارد
«كيهان» اعتراف‌گيري از بازداشت‌شدگان در يك «قرارگاه نظامي» را تأييد كرد
اطلاعاتي از محل نگهداري بازداشت شدگان سياسي
بازداشت‌شدگان در قرارگاه ثارالله سپاه زير وحشيانه ترين شکنجه ها قرار دارند.
براساس سخنان هاشمی رفسنجانی در نماز جمعه ديروز تهران
مردم خودشان در روزهای تظاهرات همديگر را دستگير كردند و به زندان بردند!ا
************
افزايش حجم شعار‌نويسي بر ديوارها در شهرهاي مختلف
اين شعارنويسي‌ها بر روي ديوارهاي برخي اماكن مسكوني و اداري شهرهاي قم، مسجد سليمان، همدان و شهرك‌هاي جعفريه، شهيد چمران، انديشه قديم و جديد در شهرستان شهريار بوده است.
************
تاسف عميق گزارشگران بدون مرز از در گذشت خانم زهرا کاظمی
ما مقامات رسمی جمهوری اسلامی ايران را به دليل اول دستگيری خودسرانه اين خبرنگار و سپس عدم کمک رسانی پزشکی مناسب، مسئول مرگ زهرا کاظمی می دانيم
يکشنبه ٢٢ تير ١٣٨٢ – ١٣ ژوئن ٢٠٠٣
************
*سخنگوي دولت كانادا : دولت ايران بايد در مورد مرگ زهرا كاظمي پاسخگو باشد
در پي مرگ عكاس زن ايراني، مقيم كبك كانادا " بيل گراهام" سخنگوي دولت كانادا خواستار توضيح مسئولان ايراني در قبال مرگ زهرا كاظمي،54 ساله شد.
به گزارش NATIONAL NEWS "گراهام" همچنين خواستار ملاقاتي با مسئولان ايراني شد تا در مورد چگونگي مرگ اين روزنامه نگار و عكاس كانادايي تبار توضيحاتي ارائه شود.
پس از دستگيري زهرا كاظمي، مقامات كانادايي پيش از اين نيز خواستار مذاكره با مسئولان ايراني در "اوتاوا" شده بودند كه تا اين لحظه واكنشي از سوي مسئولان ايراني ديده نشده است.
" تانيا چرچ ماچ" رئيس انجمن روزنامه نگاران و عكاسان حرفه اي كانادا در گفت و گو با شبكه CTV با اشاره به ابهامات مرگ كاظمي مدعي شد : « اين عكاس تنها به خاطر گرفتن عكسهاي خبري بازداشت و بعد از آن به علت شدت جراحات وارده به بيمارستان منتقل مي شود كه در بيمارستان (بقيه الله اعظم ) پس از رفتن به حالت كما فوت مي كند.
رئيس انجمن روزنامه نگاران و عكاسان حرفه اي كانادا در ادامه مي گويد: « ما از مسئولان دولت كانادا خواسته ايم اين موضوع را هر چه سريعتر پي گيري كنند تا روشن شود بر سر زهرا كاظمي چه آمده است.»
همچنين مادر زهرا كاظمي با مراجعه به سفارت كانادا در تهران , خواستار روشن شدن وضعيت دخترش شد.
وي در گفت و گو با بخش شبكه CTV ضمن ابراز ناخرسندي از رفتاري كه با دخترش صورت گرفته گفت: « دوستان زهرا وقتي به ملاقاتش رفتند ديدند كه موهاي سرش را زده اند و آثار جراحات روي صورت و سر او ديده مي شود.
يكي از مسئولان دولت كانادا اضافه مي كند كه "بيل گراهام" سخنگوي دولت كانادا با پسر كاظمي صحبت كرده و به او اطمينان داده است كه در پيگيري مرگ خانواده كاظمي از حمايت هاي دولت هاي كانادا و آمريكا برخوردار خواهند شد. خانواده كاظمي براي روشن شدن علت مرگ زهرا كاظمي خواستار آن هستند جنازه وي براي خاكسپاري در كانادا تحويل مقامات كانادايي شود.
ليليان تامپسون سخنگوي اتحاديه زنان كانادا نيز امروز در گفتگو با روزنامه هاي كانادا خواستار پيگيري هر چه سريعتر اين موضوع شد.
***********
همكاری شورای فرماندهان كودتائی سپاه و دادستانی تهران
قاضی مرتضوی در يك ديدار:
آقا گفت: غائله را جمع كنيد!
***********

Free Our Weblogs

Free Our Weblogs

همانطور که آگاهيد، اخيرا و بيش از پيش، سانسورهاي بي حد و حصر گريبانگير رسانه‌هاي اينترنتي شده و فيلترهاي متعددي از سوي سرويس‌دهندگان و وزرات مخابرات دولت ايران بر روي سايتهاي فارسي‌زبان اعمال مي‌شود.
اخيرا اين فيلتر‌گذاري مشمول وبلاگها شده و سطح دسترسي آزادانه اطلاعات را به مقادير قابل توجهي پايين آورده است، و دامن وبلاگهاي شخصي افراد در پرشين‌بلاگ و اخيرا بلاگ‌اسپات (به عنوان بخشي از سايت گوگل) و صفحات شخصي ديگر را گرفته است.
به نظر مي‌رسد که مسدود کردن وبلاگها، آزموني در جهت سنجش افکار عمومي و ميزان اعتراض آنها به اين نوع سانسور است تا در صورت عدم توجه عمومي، به سايتهاي ديگر ايراني تعميم داده شود. در اين ميان مسؤولين مربوطه تاکنون پاسخگو نبوده و يا با دلايل واهي و اطلاع‌رساني غيرواقعي سايتهاي سانسور شده را تماما غيراخلاقي اعلام کرده و بخشي هم تنها اقدام به اظهار تاسف‌هاي بي‌ثمر نموده‌اند.
به همين منظور ما کاربران، نويسندگان اينترنتي و فعالين در حوزه تکنولوژي و آي تي از تمامي افراد دعوت مي‌کنيم که يکپارچه و يک جهت، ضمن امضاي اين بيانيه، محدودسازي وبلاگها را محکوم کرده و اعتراض خود را اعلام ‌نمايند تا حمل بر بي‌تفاوتي ما نسبت به اين محدودسازي نشود. بديهيست اين اعتراض کاملا جنبه صنفي داشته و مقاصد سياسي را دنبال نمي‌نمايد.

با سپاس
To:
As you may have already found out recently and more than before, extreme censorship of internet media and numerous filters have been installed by ISPs and the Telecommunication Organization of the Iranian government to ban several Persian sites.
Lately such filtering has cast its doomed shadow over weblogs; consequently, free access to data has considerably decreased and this involves unreasonable banning of personal sites and weblogs in Persianblog and Blogspot (as a part of Google site).
Apparently, filtering weblogs is a kind of test to evaluate the level of public objection to such censorship, so that such limitations can later be applied to other Iranian sites. Meanwhile officials in charge do not shoulder the responsibility or by the ridiculous excuse of generally labeling all censored sites as 'immoral' they try to justify their action and some just express their useless regrets.
Hence we, the users, online writers and activists in technology fields and IT implore all of you to condemn the restriction of weblogs and declare your objection so that your silence will not be considered as your indifference towards this clear impediment of rights.
Please note that this is a strictly professional objection to the confinement of freedom and has no political aspect whatsoever.
Thank you all for your voice, which we hope would be heard this time.
Sincerely, Sign the Petition

Friday, July 11, 2003

در ايران چه ميگذرد ؟؟؟ استبداد - ديکتاتوری

تيتر خبر ها و نوشته ها ، نيازی به توضيح و تحليل ندارد!!!
::::::::::::::::::::::::
مردم شب ها پای تلويزيون منتظر نتيجه اند!جنگ پارازيت و ضد پارازيت
انقلابی كه قرار بود به حاكميت محرومان بيانجامد به حكومت قمه كشان ختم شده!
سازمان امنيت موازی ، شبح سعيد امامی از سايه بيرون آمده!ا
سازمان امنيت موازی در تدارك شكار!!! آنهم با قمه و قداره های خريداری شده توسط گنده لاتهای مؤتلفه
قرارگاه لشكر ثارالله ستاد ضد تظاهرات شد!
حراست سپاه، ازدانشجويان تحت شكنجه چه می خواهد؟
پرونده سازی ها، بازجوئی ها و اعتراف گيری ها تحت نظارت مستقيم و با دخالت افسران امنيتی اداره حراست (ضد اطلاعات) سپاه پاسداران صورت ميگيرد .


گرمی بازار معامله و بده بستون
موتلفه اسلامی، در تركيه با آمريكائی ها وارد معامله‌سياسی- نظامی- تجاری شده ‌است
خريد تسليحات از امريكا برای واحدهای بسيج كه عملا تحت فرمان موتلفه اسلامی می باشد
تحويل ابوغيث سخنگوی القاعده به آمريكا توسط ايران قطعی شده است.
قائم مقام فرمانده كل سپاه پاسداران "ذوالقدر" عضو ارشد رهبری موتلفه اسلامی
رهبران موتلفه روابط سنتی با انگلستان دارند
" رهبران موتلفه اسلامی با گشايش يك دفتر خريد تسليحات نظامی و همچنين خريد كليه وسائل امريكائی كه تاكنون بدليل تحريم اقتصادی امريكا از طريق كشور آلمان خريده می شده است، با امريكائی ها وارد معامله سياسی مستقيم شده اند

Thursday, July 10, 2003

در ايران چه گذشت و چه ميگذرد؟؟؟؟


عليرغم حضور بی سابقه نيروهای انتظامی و لباس شخصی
در سالگرد ١٨ تير در تهران و چندين شهر ديگر تظاهرات ضدحکومتی برگزار شد

حکومت اعتراضات را با خشونت شديد سرکوب کرد
به دستور وزرات اطلاعات هرگونه اطلاع رسانی در مورد اعتراضات روز گذشته توسط خبرنگاران ممنوع شد

پنجشنبه ١۹ تير ١٣٨٢ – ١٠ ژوئيه ٢٠٠٣
*****************



اين چهره واقعی حکومت ايران است!


حکومت سانسور، حکومت سرکوب، حکومت متکی بر سرنيزه، حکومت چماقداران، حکومت زور، حکومت ظلم، حکومت ضدآزادی و انسانيت... اين سيمای واقعی جمهوری اسلامی ايران است
اخبار روز
- پنجشنبه ١۹ تير ١٣٨٢ – ١٠ ژوئيه ٢٠٠٣
****************

آشوب در خيابان های تهران

جيم ميور گزارشگر بی بی سی در تهران
درحالی که تظاهرکنندگان تهرانی در سالگرد حوادث دانشجويی 18 تير به خيابان های ريخته اند، گزارش هايی داير بر آشوب و ناآرامی در تهران منتشر شده است.
****************
دانشگاه تهران تعطيل شد!!!

مسوولين دانشگاه نهران بانصب تراكت كوچكي بر جلوي درب اصلي دانشگاه تهران به مدت ۵ روز دانشگاه را تعطيل اعلام كردند.
سه شنبه 17 تير 1382
به گزارش خبرنگار خبرنامه اميركبير در پي تعطيلي خوابگاه هاي دانشجويي طي هفته جاري و آغاز پروژه تعطيلي دانشگاهها با بسته شدن دانشگاههاي مختلف تهران كه به نظر مي رسد سرآغاز فعال شدن خط انجام انقلاب فرهنگي مجدد در دانشگاه ها باشد، بر روي درب اصلي دانشگاه تهران نيز تراكت كوچك و دستنويسي نصب شده كه بر روي آن نوشته : دانشگاه تهران و كليه دانشكده هاي وابسته از روز ۱۸ الي ۲۳ تير تعطيل مي باشد!
***************

به ما گفته اند چیزی ننویسم

مقامات مملکتی به مطبوعات دستور داده اند مطالب مرتبط با 18 تیر ماه را منتشر نکنند.
چهارشنبه 18 تير 1382
***************

صبح بخير آقاي رئيس جمهور !

در ادامه روند برخورد وزارت اطلاعات دولت اصلاح طلب ! و دموكرات خاتمي 9 دانشجوي دانشگاه باهنر كرمان در مقابل دانشكده فني توسط نيروهاي امنيتي با ضرب و شتم ربوده شدند .
چهارشنبه 18 تير 1382
***************

همه جهان به ۱۸ تير اعتراض مي كنند به جز ايران !

امروز در ايتاليا تظاهرات بزرگي در حمايت از دانشجويان ايران و در اعتراض به فاجعه ۱۸ تير ماه برگزار مي شود . اين راهپيمايي مورد حمايت بسياري از سران و نخبگان ايتاليا قرار دارد . در همين حال ايران مجوزي براي بزرگداشت ۱۸ تيرماه به دانشجويان نداده است
چهارشنبه 18 تير 1382
***************

هشدار! تعطيلي دانشگاهها و انقلاب فرهنگي

امروز بعد از ظهر دانشگاه اميركبير و چند دانشگاه ديگر تعطيل شد.
سه شنبه 17 تير 1382
***************

حضور گسترده پليس هاي زن در سطح شهر و ميادين اصلي تهران

با نزديك شدن به ۱۸ تير ماه علاوه بر نيروهاي امنيتي و لباس شخصي ها و نيروهاي انتظامي پليس هاي زن نيز در ميادين اصلي شهر مستقر شده اند
سه شنبه 17 تير 1382
***************

Sunday, July 06, 2003

ياشا تو تنها نيستی

گر بدين سان زيست بايد پست ...
ياشا رو گرفتن ....!
من يه چيزهايي شنيده بودم اما الان ديگه مطمئنم كه گرفتندش ....!
حالم به هم مي خوره از هر چي سياسته .... اه ...!
چرا هيچكسي هيچ كاري نمي كنه ....؟!
چون اين ياشا هستش و سينا مطلبي نيست ...؟!
چون زن وبلاگنويس نداره كه هر روز براش بنويسه و دنيا رو خبر كنه ....؟!
چون رفيقي مث حسين درخشان نداره تا سنگش رو به سينه بزنه .....؟!
چون حامي اي مثل ابراهيم نبوي نداره تا برايش بنويسد و نامه به خاتمي بده و درخواست كمك كنه ...؟!
چون دانشجوه ...؟!
چرا هيچكسي بنر نمي زنه بالاي وبلاگش كه ياشا را آزاد كنيد ... ؟!
مي دونم چرا ....!
چون ياشا هنوز توسط کسی اينقدر بزرگ نشده ... چون كسي دستگيريش رو تو بوق و كرنا نكرده ... آره ...؟!
هزاران هزار ياشاي ديگه رو هم گرفتن ...!
اما هيچكدوم از اونها نه حامي اي دارند و نه كسي كه سنگشون رو به سينه بزنه ...!
مطلبي ها دستگير مي شوند ، معروف مي شوند ، آزاد مي شوند ، معروف تر مي شوند و اما ياشاها :
دستگير مي شوند ، عذاب مي كشند ، از ياد مي روند ، از ياد مي روند ، از ياد مي روند ....

گر بدين سان زيست بايد پاك
من چه ناپاكم اگر ننشانم از ايمان خود چون كوه
يادگاري جاودانه بر تراز بي بقاي خاك !
گر بدين سان زيست بايد ، پست
من چه بي شرمم اگر فانوس عمرم را به رسوايي نياويزم
بر بلند كاج خشك كوچه ي بن بست .

***********************

Saturday, July 05, 2003

نامه ای به جرج بوش

آنچه که در زير ميخوانید متن نامه ای است که برای جرج بوش نوشته شده در اعتراض به موضع گيری وزير امور خارجهً آمريکا در پيوند با مسائل جاری در ايران و دوگانگی سياست دولت آمريکا در مورد مخالفت مردم با حکومت ملا ها و حرکتهای اعتراضی گسترده و مداوم مردم در سه هفتهً گذشته تا امروز ، اين نامه در سايت تلويزيون کانال يک گذاشته شده است تا هموطنان اقدام به ارسال آن به کاخ سفيد بنمايند.

President George W. Bush

White House
1600 Pennsylvania Avenue
Washington D.C. 20500
Fax # 202 - 456-2461

Dear Mr. President,

The Iranian community will always remember you as the President who encouraged their journey to freedom. Your statements, such as when you indicated that freedom was God’s gift to humanity, have given courage to many students to rise up against the clerical rule in Iran. We were particularly proud when we heard, in your State of the Union address,:

In Iran, we continue to see a government that represses its people, pursues weapons of mass destruction, and supports terror. We also see Iranian citizens risking intimidation and death as they speak out for liberty and human rights and democracy. Iranians, like all people, have a right to choose their own government and determine their own destiny -- and the United States supports their aspirations to live in freedom.

Based on these humanitarian statements, many students, and their parents and friends, have been demonstrating in small and large cities across Iran, to demand their essential rights and elimination of the brutal clerical regime.

Perhaps we are naïve about international politics. When we heard today that Secretary of State Colin Powell referred to the movement of Iranian students and their supporters as nothing more than a “family feud,” we were puzzled, wondering if there are indeed two policies towards Iran within the same Administration. This type of statement will discourage the activities and movement of the freedom-seekers, and will further provide the Iranian regime with more confidence in their actions, which include beating, arresting, torturing and killing the demonstrators.

Hopefully under your direction, Mr. Powell will further clarify his statement, in a timely manner, such that it encourages the people of Iran to participate in the national demonstrations scheduled for July 9, 2003, to be held in Iran and in major cities throughout the world.

Sincerely,

FAX: 202-456-2461

ايميل آدرس کاخ سفيد و جرج بوش :President George W. Bush: president@whitehouse.gov
*********************
اين هم متن يک اعتراض نامه ای ديگر برای آقای پاول وزير امور خارجهً آمريکا در رابطه با موضع گيری اخيرش در پيوند با هر آنچه که در ايران و مردم آن ميگذرد .
-----Original Message-----
To: secretary@state.gov
Cc: President@whitehouse.gov, Vice.president@whitehouse.gov
Subject: Secretary Powell's Radio Interview - re. Iran


To the Attention of Secretary of State, Colin Powell
-----------------------------------------------------

Dear Secretary Powell.

A few days ago you held an interview on radio which was beamed to
the whole world.
Your words regarding Iran have been quoted by the international media;
they have generated great concern to Iranians inside and outside of Iran,
while being appealing to/ and welcomed with joy and pride by the regime -
the infamous Islamic Republic of Iran.

You stated that Iran's elections for President Khatami were
democratic and that the United States has to stay away from the "family fight"
between Iran's reformists and conservatives.

You got your answer from Kharazi the Foreign Minister of so called Islamic Republic of Iran.
You got enough humiliation from him. Is not it enough for you & those fuggy bottoms of your
Department to be humiliated as such?
If you have not seen or read his response to your unbecoming and uncalled-for public statement,
then get one of those foggy bottoms to get it for you.
Your predecessor Madame Half Bright was foolish enough to apologize for the American past deeds.
Is it the time that you do the same?
Do you represent the God almighty U.S.A. or a week negligible fourth world non-power?or even worst the Shady Europeans!
You could have been a brave solder, but in diplomacy most of the time silence is the virtue.
Wish you well,
Regards,
H. Hakimi,
Norway,
**********************