تعــزيــه ی گمـاشتــه گـُزينی خليفــه
انتخابات و سندروم استکهلم
سیامک مهر [+]
به خوبی می دانیم که حاکمان و زمامداران و پایوران و همچنین چند درصدی طرفداران و وابستگان و دلبستگان نظام جمهوری اسلامی، جملگی به عقب مانده ترین لایه های اجتماعی ِ جامعهء ایران تعلق دارند.
آخوندها، مسلمان ها، مذهبی ها، مؤمنان، سید و سادات، خمس و زکات و سهم امام خورها، روضه خوان ها، دعانویس ها، استخاره چی ها، مسجدی ها، هیأتی ها، تکیه ای ها، حسینیه ای ها، نمازجمعه ای ها، مداح ها، قاری ها، دعای کمیلی ها، دعای ندبه ای ها، امام زمانی ها، اهل زیارت و زیارت نامه خوان ها، مرده پرست ها، دیوانگان حسین وعاشقان زهرا و رقیه و سکینه، حاجی حاجی مکه ای ها، سفرهء ابالفضلی ها، مولودی بگیرها، شله زردخورها، چادرچاقچوری ها، خادمین حرم و متولیان امامزاده ها، گداپرورها و خیریه چی ها، بازاری های سنتی و جمعیت مؤتلفه ای ... و در مجموع از این قماش گروه های فناتیک مذهبی اند که رژیم اسلامی را سرپا نگهداشته و حفظ و حمایت می کنند. باورها و اعتقادات اسلامی به خودی ِ خود و فی نفسه از این اقشار افرادی متجاوز به آزادی ها و حقوق دیگران تربیت کرده است و اساساً از خوی تجاوزگر و خشونت طلب و پرخاشجوی اسلامی برخوردارند و اسلحه بدست گرفته و در قالب پاسدار و بسیجی و مأمور نیروی انتظامی و سرباز گمنام امام زمان و مأمور منکراتی و خوهران زینب، با زور و اجبار معتقدات و مقدسات و آموزه ها و حدود و احکام و شرایع اسلامی خود را به دیگران تحمیل و تنقیه و اماله می کنند.
آنانی که مردم را به شرکت در شعبده بازی ولی فقیه تحریک و وسوسه می کنند، به راستی که دانش قوادی تدریس می کنند و درس پفیوزی می آموزند.
این چگونه مشی و شیوه و راه و روش و فکر و سیاستی است که همانان که در برابر رژیم پهلوی، در برابر رهبرانی ایرانی و میهن پرست، قیام مسلحانه، هم استراتژی و هم تاکتیشان بود و از کشتن یک پاسبان بی تقصیر فروگزار نبودند، امروز در مقابل آخوندهای کینه توز، اشغالگر، آزادی ستیز و زندگی سـوز، در برابر نفس پلیدی و تبه کاری سپر انداخته اند و اخته و آویزان، منتر و معطل و منفعل، مردم را به شرکت در نمایش انتخابات و شعبده و حقه بازی حاکمان اسلامی تشویق و ترغیب می کنند؟ ای اف بر شما باد!
ایرانیانی که چنین می پندارند نه فقط خردباخته، خودباخته و ازخود بیگانه اند، بلکه بی گمان به سندروم استکهلم دچارند. به گروگان گیران خویش تعلق خاطری عاطفی و بیمارگونه یافته اند. ایشان به کسانی که آنان را تاریخاً مورد تجاوز و سوء استفاده قرار داده، تحقیر و هتک حرمت و بی سیرت کرده، علاقه مند گشته و عشق می ورزند. شترگاوپلنگان ملی- مذهبی از نمونه های بالینی و آزمایشگاهی ِ و روانپریش این بیماریند. حتا با اندکی مسامحه می توان مدعی شد که ایرانیانی که به زیارت قبور امامان و امامزاده ها و تازیان متجاوز می روند به گونه ای دچار همین بیماریند. بیگانه پرستی و خودآزاری و لذت بردن از شکنجه و تحقیر خویش و علاقه به زندانبان از عوارض این بیماری است.
ادامــــــــــــــــه[+]