Friday, January 11, 2013

چو ايمان نشيند به جای خرد

مـردو آنـاهيــد


آنچه مردمان را به زشتکاری، ستمکاری، تبهکاری، جانستانی، کينه توزی، دروغوندی، دلسختی می‌کشاند عقيده‌های دينی هستند که برای سوختن ِ خرد ِ آدمی به کار گرفته شده‌اند.
چو ايمان نشيند به جای خرد
خرد خود ز ابليس فرمان بَـرَد

سرشت ِ آدم، بسان ِ جانداران ِ ديگر، با کُنش ِِ مهربانی و واکُنش ِ بيزاری آميخته شده است. مهربانی راز ِ زايندگی و پيوستگی‌ در مردمان است. مهر برانگيزنده‌ی بيزاری از ناخوشی‌ها در راه ِ پاسداری از سامان ِ همبستگی‌ برای زيستن است.

مهر نيرويی است که انسان را به سوی زيبايی‌ها و خوشی‌ها می‌کشد و بيزاری آدمی را از زشتی‌ها و تلخکامی‌ها دور می‌دارد.

آدمی برای بهزيستن به هر دو مينو، يا هر دو انگيزه، مهر و بيزاری نيازمند است. تا زمانی که خرد ِ آدمی، انگيزه‌های مهر و بيزاری را همآهنگ بسازد، روند ِ زندگانی در راستای دانايی و توانايی پيش می‌رود.

مينوی مهر مردمان را به هم پيوند می‌دهد و مينوی بيزاری از بروز ناخوشی‌ها و پارگی در همبستگی پيشگيری می‌کند.

دينمداران خرد ِ انسان را، با ايجاد ِ ترس، به گروگان می‌گيرند و زيبايی، زشتی، راستی و کژی را برای پيروان پيشنويس می‌کنند. از آنجا که هيچ پديده يا پنداری بدون کاستی نيست اين است که دينمداران با دروغ کژی‌ها و زشتی‌های عقيده‌ی خود را می‌پوشانند و پيروان را از ديدن و شنيدن ِ زيبايی و راستی دور می‌دارند.

دينمداران انسان را تنها در پيروی از احکامی، که آنها نمايندگی‌ دارند، عاقل و رستگار می‌دانند و آزادگان را جاهل و گمراه می‌خوانند. در بُن نهاد ِ عقيده‌های دينی، انسان از سرشت ِ خود زشتخو، تاريک و نادان است که تنها، در پرتو نور ايمان و انجام اوامر ِ پيشوايان دينی، از وسوسه‌های گمراه کننده دور می‌ماند و پس از مرگ از نوازش‌های شادی بخش برخوردار می‌شود.


دينفروشان، که هر کدام نمايندگی‌ی دين ويژه‌ای را دارند، رستگاری را تنها در پيروی از اوامر آن دينی می‌دانند که آنها به مردمان فرو می‌کنند.

برخی از ديدگاهی تنگ در آزمون يا از کژپنداری پذيرفته‌اند که انبوه مردمان کوتاه خرد هستند و نمی‌توانند نيک يا بد را شناسايی کنند. اين کسان از فرومايگی پيروی از دستورهای دينمداران را سزاوار ِ آدم می‌دانند. آنها بر اين پندارند که انسان نادان خلق شده است، پس او در راه ِ زندگی، بايد از احکامی پيروی کند که خالق به او امر کرده است. برخی هم برده منشی‌ی خود را سنجه‌ی منش ِ آدمی می‌نهند، از اين سنجش، آنها انسان را دينخو می‌پندارند.
آنها ميليونها سال را، که آدمها بدون ِ دين زيست داشته‌اند، نديده می‌گيرند و ويروس خردسوز ِ دين را که، در اين هزاره‌ها، بيشتر ِ جهانيان را به بيماری‌ی دينی گرفتار ساخته است، بر کژانديشی‌ی خود، گواه می‌آورند.

مردمانی که روشنفکران ِ آنها کوتاهنگر و چنين کورانديش باشند، شگغتی هم نيست که انبوهی از آن مردمان به نادان بودن ِ خود و به سخنان ِ دروغوندان ايمان بياورند و خرد ِ خود را به سوزندگان ِ خرد بسپارند.

چو ايمان نشيند به جای خرد
خرد خود ز ابليس فرمان بَـرَد

مردو آناهيـــد

اگر به ژرفی بنگريم خواهيم شناخت؛ آنچه مردمان را از کينه توزی و خشونت باز می‌دارد، آنها را به مهربانی و همزيستی پيوند می‌دهد، انگيزه‌های سرشت انسان هستند. بيشتر جانورانِ آزاد(مانند شير، آهو، گرگ) هم کم و بيش با همين انگيزه‌ها سرشته شده‌اند، با اين، که جانوران از اندک خردی برخوردارند، آنها، در راه زندگی، نيک و بد را خودشان شناسايی می‌کنند و به ولايت ِ گراز نيازی ندارند.

در همين راستا خواهيم ديد: آنچه مردمان را به زشتکاری، ستمکاری، تبهکاری، جانستانی، کينه توزی، دروغوندی، دلسختی می‌کشاند عقيده‌های دينی هستند که برای سوختن ِ خرد ِ آدمی به کار گرفته شده‌اند. بيشتر ِ جانوران ِ رام شده(مانند سگ، گوسپند، خر) هم عاقل شده‌اند و از اوامر انسان پيروی می‌کنند. با اين که اين جانوران باهوش تر از جانوران آزاد هستند، آنها، در بردگی، برای انسان جان می‌سپارند.

به سخنی کوتاه؛




عقيده‌های دينی خرد ِ پيروان را می‌خشکانند و بر انديشه‌ی آنها حکمران می‌شوند، انگيزه‌ی مهرورزی را در پيروان به درندگی می‌پرورانند، سرکشان را گوسپندوار رام می‌کنند و آنها را به بردگی می‌گمارند.

اين است که سرشت ِ مهرورزی در مسلمانان به سوی الله، کعبه و بُتخانه‌های ديگر يا به سوی مردگانِ هزارساله برگردانده شده است. همين است که مسلمانان از راه ايمان، خرد خود را به شريعت ِ اسلام باخته‌اند. آنها، دگرسو با سرشت انسان، به دگرانديشان کينه می‌ورزند و از کشتار آنان شادمان می‌شوند.

در کردارِ جانداران، به جز پيروان ِ دينی، ديده نشده است که آنها بدون آن که از کسانی بترسند و بدون آن که نياز يا دشمنی‌ی ديرينه داشته باشند، تنها از درنده خويی به کشتار ِ همزيستانی بپردازند يا همزيستانی را بيازارند که از آنها زيانی نديده‌اند. آنچه در کردار ِ پيروان ِ دينی، به ويژه در احکام و در کردار ِ مسلمانان، ديده می‌شود ويژگی‌هايی نيستند که در سرشت ِ آدمی نهاده شده باشند وآنکه برانگيزنده‌ی درنده خويی احکامی هستند که پيروان به آنها ايمان آورده‌اند.

برای نمونه: الله، در شريعت اسلام، بر مردمان حاکم است، او احکام ِ خود را، در پيوند با رسول الله، بر مسلمانان فرو فرستاده است. مسلمانان محکوم به پيروی از احکامی هستند که در قرآن گردآوری شده‌اند. چکيده‌ی احکام ِ قرآن در عبادت و اطاعت است که در سايه‌ی ترس و با زور به کام ِ مسلمانان ريخته می‌شوند.


در عبادت: منش ِ مسلمانان به بردگی و پستی می‌گرايد. عبادت: خاکساری در برابر الله و نمايندگان الله است.
در اطاعت: مسلمانان برای کشتار ِ دگرانديشان و دستدرازی به دارايی‌ی آنان برانگيخته می‌شوند. اطاعت؛ پاک ساختن ِ زمين از وجود کافران است که در شريعت اسلام آنها را نجس (ناپاک) می‌دانند.

اگر يک آدم، که از اندکی خرد برخوردار باشد، زمانی کوتاه در پيرامون ِ آيات زير انديشه کند در می‌يابد که چگونه سرشت ِ مهرورزی و انساندوستی در يک مسلمان به آدمکشی و جانستانی دگرگون می‌شوند. اين آيات احکامی هستند که بر دوش ِ هر مسلمان نهاده شده‌اند، آن کس که ايمان آورده، خردش را به شريعتمداران سپرده است، او در انجام اين اوامر کوشا خواهد بود تا الله را شادمان کند و پس از مرگ از الله پاداش دريافت کند.

سوره‌‌ی آل عمران، آیه‌‌ی 028 :
مسلمان نباید دوست نامسلمان برگزیند، که این خواست الله نیست، مگر آنکه شر ایشان را دفع کند.

سوره‌‌ی النساء، آیه‌‌ی 045 :
الله بهتر می‌داند که چه کسانی دشمن شما هستند، برای شما دوستی و یاری‌‌ی الله کافی است.

سوره‌‌ی النساء، آیه‌‌ی 089 :
با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان بیاورند و اگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکُشید، که آنها دوست و یار شما نیستند.

مسلمانانی که اين احکام را نمی پذيرند و از همزيستی يا از حقوق بشر سخن می‌رانند آنها .مرتد هستند. کمترين سزای مسلمانانی که، بی چون و چرا، اوامر ِ الله را نپذيرند مرگ است.


مسلمانانی که به اوامر الله ايمان دارند و از انساندوستی و همزيستی با دگرانديشان هم لاف می‌زنند، آنها افزون بر خويی درندگی، دروغوند هم هستند.

نخستين گام برای عبد ِ الله شدن ایمان آوردن به "لا اله الا الله" است. آنکس که می‌پذيرد " نیست خدایی به جز الله" او دانسته، ندانسته، به زور، از ترس يا از آز و نادانی، دشمنی با دگرانديشان را پذيرفته است. در حکم جهاد، که کشتار ِ دگرانديشان و دزديدن ِ دارايی آنان است، ايمان ِ مسلمانان سنجيده می‌شود.

آدمکشی به همراه ِ دزدی (جهاد) از احکامی هستند که پيوسته رسول الله و اصحابش با فرياد الله اکبر انجام داده‌اند و از اين راه اسلام را گسترده و گنجينه‌های فراوانی برای خود اندوخته‌اند.

سوره‌‌ی التوبه، آیه‌‌ی 028 :
ای مسلمانان، مشرک‌ها نجس هستند و نباید از امسال به کعبه وارد شوند. اگر شما از کاهش درآمد خود در هراس هستید، الله از فضل خود شما را بی نیاز می‌سازد.

سوره‌‌ی البقره آیه‌‌ی 191 :
بکُشید آنها را در هر کجا که بر خورد کردید، آنها را دنبال کنید و بیرون برانید، ولی در مسجدالحرام اگر سرسختی نکنند، آنها را نکشید، بکُشید اگر سرسختی نشان دادند، که این است مجازات کافران.

سوره‌‌ی التوبه، آیه‌‌ی 005 :
همین که ماه حرام گذشت، در کمینشان باشید، بر آنها هجوم بیارید و بکشید مشرکان را با هر نیرنگی که می‌توانید، چنانچه نماز بگزارند و زکات بپردازند از خون آنها بگذرید که الله غفور و رحیم است.

این احکام اوامر ِ الله هستند که در زمان رسول الله انجام شده‌ا‌ند. ايمان، به اين احکام، کينه توزی و بيزاری را در نگرش ِ مسلمانان جايگزين ِ انساندوستی و همزيستی می‌کند. سوداگران ِ اسلام دانسته زهری که، انگيزه‌ی مهرورزی را در مسلمانان می‌سوزاند، واژگون نشان می‌دهند. يعنی آنها در اين زمان که هنوز نمی‌توانند بر اروپايی‌ها بتازند و آنها را گردن بزنند با دروغ و نيرنگ نامسلمانان را خام می‌دارند. آنگاه، که شمار مسلمانان ِ واريز شده به اروپا به اندازه‌ی يک سوم ِ مردمان اروپا برسد، آيات زير پشتيبان اين جهادگران خواهند شد.

سوره‌‌ی محمد، آیه‌‌ی 035 :
سستی نکنید، به صلح تن در ندهید, چون الله شما را قویتر و بی نقص گردانده است.

سوره‌‌ی التوبه، آیه‌‌ی 029 :
بکُشید کسانی را که به الله و احکام (شریعت) او ایمان ندارند، همچنین آن دسته که خود اهل کتاب هستند ولی اسلام را نپذیرفته‌‌اند، مگر اینکه تعهد کنند که با خواری و خفت بدست خود جزیه(سزای دگراندیشی) بپردازند.

سوره‌‌ی محمد، آیه‌‌ی 004 :
کفار را در هر کجا یافتید گردن بزنید تا زمین از خون آنها رنگین شود. اسیران را محکم ببندید که قادر به گریز نباشند.

سوره‌‌ی التوبه، آیه‌‌ی 123 :



بکُشید کافران را از پس هم، تا جدیت و خشم شما را احساس کنند.

در این آیات تا اندازه‌ای کردار ِ مسلمانان، در برخورد با دگراندیشان، روشن شده است. احکام شریعت اسلام، اوامری هستند که هر مسلمان، بدون آن که آدم ستيزی را در آنها ديده باشد، دلخواسته پذيرفته است. مسلمانان، که نمی‌توانند خشم و درنده خويی را در اين احکام شناسايی کنند، به خشمآوری و درندگی خويی می‌گرايند. کسانی که آدمکشی و جانستانی را ستايش می‌کنند، انگيزه‌ی مهرپروری در درون آنها می‌خشکد، انساندوستی به گورپرستی، به خودپرستی، به مرده پرستی و به بُت پرستی دگرگون می‌شود. در قرآن برای اسلامفروشان ِ دروغوند، که احکام شریعت را از دیدگاه تنگ خود تفسیر و تعبیر می‌کنند، عذابی آسمانی فراهم شده است.

سوره‌ی البقره، آیه‌ی 59 :
آنگاه که ستم ورزیدند، سخن را به چيزى جز آنچه به آنان گفته شده بود، برگرداندند؛ پس بر سر اين ستمكاران، به كيفر نافرمانيشان، عذابى از آسمان فرو فرستاديم‏.

زمانی، که نگرش ِ کسانی به سوی ديدگاهی واژگون نما برگردانده بشود، آنگاه به آسانی می‌توان هر زهری را بجای پادزهر به آن کسان خورانيد. در سامان ِ دروغوندان زيبايی زشت و زشتی زيبا می‌نمايد. برای نمونه: کسانی، که به سخنانی نابخردانه ايمان بياورند، آنها را عاقل می‌خوانند، به عبادالله که پسمانده و نادان هستند برتری می‌بخشند، مهرورزی را در آنها با کشتار ِ دگرانديشان می‌سنجند، عبادت و اطاعت را در زندگی از آنها می‌خواهند و رستگاری را پس از مرگ به آنها می‌دهند.

پيروان به ناپيدايی يا به ناموجودی ايمان می‌آورند که او از مهربانی خشم می‌راند، از دوستی کينه می‌ورزد، از دادگری بیداد می‌کند، از انسان دوستی جهنم می‌سازد، از بی نيازی به دارايی ديگران چنگ می‌اندازد، به زبانی ساده در پشت چهره پوشی زيبا، زشتی می‌آفريند. پيروان که شيفته و دلباخته‌ی زيبايی‌های چهره پوش ِ الله هستند انگيزه‌های خود را با ويژگی‌های زشت آن معبود همآهنگ می‌سازند. يعنی خشمآوری، کينه توزی، بيدادگری و انسان ستيزی را در بينش خود می‌آميزند. زيرا معبود آنها حاکم، عادل، جبار، مکار، غاضب و مالک ِ جهنم است. در شريعت اسلام پيروان را بر ديگران برتر می‌شمارند و سود آنها را با نابودی و کشتار ِ دگرانديشان پيوند می‌دهند. از اين روی در هنگامی، که شمار ِ پيروان رو به فزونی بنهد، مسلمانان که از خرد تهی و از ايمان پُر هستند، در جهاد، رفتار و کردار خود را با عدالت و رحمانيت الله همساز می‌کنند.

کردار ِ مسلمانان همان گونه است که الله عدالت خود را در جان آزاری می‌گسترد، رفتار ِ آنها هم بدانسان است که الله، از رحمانيت، سرکشان را در جهنم خود، که آتشگيره‌های آن مس ِ گداخته است، شکنجه می‌دهد. پيروان، که از نادانی يا از سودجويی يا از ترس به گفتار ديگران ايمان آورده‌اند، تنها در کنار ِ همکيشان، از زهد و عبوديت ِ خود، سرفراز هستند. آنها، در برابر آزادگان، از پسماندگی و نابخردی‌ی خود رنج می‌برند. دينمداران هم آنها را به کينه توزی و بيزاری از دگرانديشان برمی‌انگيزند. از اين روی، در جايگاه زورمندی، خوی درندگی در نهاد ِ پيروان آشگار می‌شود.

الله، در 114 سوره‌ی قرآن بیش از چهارسد بار، مردمان را از شکنجه‌هايی، که در پندار ِ آدم نمی‌گنجند، می‌ترساند. پيوسته يادآور می‌شود، که او برای دگرانديشان یا کسانی که از اوامر ِ رسول الله سرپیچی کنند، عذاب‌های سنگينی فراهم ساخته است.

الله سخت‌ترين شکنجه‌ها را برای کسانی پيش بينی کرده است که سخنان رسول او را باور نکنند. او کسانی را جاهل ناميده است که آنها بتوانند آزادانه و خردمندانه انديشه کنند. از ديدگاه ِ رسول الله: برخی نمی‌توانند، به گفتار ِ الهی، ايمان بياورند، زيرا الله آنها را خلق کرده است که در جهنم بسوزاند. آزادانديشان، در نزد مسلمانان، کافر هستند و بايد خون ِ آنها را ريخت تا درخت ِ اسلام آبياری بشود. از اين روی مسلمانان نه تنها جانوران را برای خشنودی‌ی الله سرمی‌برند وآنکه در جهاد دگرانديشان را کشتار می‌کنند. شايد برخی به کژی می‌پندارند که هر مسلمانانی دست به کشتار ِ ديگران نخواهد برد. از شوربختی اين پندار نادرست است. زيرا همه‌ی کسانی، که به الله ايمان آورده‌اند، نمی‌توانند بدون ِ کاستی اوامر الله انجام بدهند. اين است که مسلمانان پيوسته خود را گناهکار می‌پندارند، هرگاه که آنها از راه ِ اطاعت زورمند و توانمند بشوند، نه تنها از جهادگری سود می‌برند وآنکه کشتار ِ کافران و دستبرد به دارايی آنان را عبادت می‌شمارند. زيرا در جهاد از سنگينی‌ی گناهان ِ جهادگران کاسته و بر پاداش ِ آنها در جنت افزوده می‌شود.
افزون بر اين، که جهاد از ابزارهای گسترش و پايداری‌ی دين اسلام است، در احکام قصاص هر مسلمانی، که يکی از بستگانش به دست ديگری کشته شده باشد، او پروانه‌ی کشتن ِ يک کس را دريافت می‌کند. يعنی برای همه‌ی مسلمانان جانستانی ننگين نيست. مسلمانان پروانه دارند که، در برابر کشته شدن ِ بستگانی از آنها، بستگانی از آن کشندگان را بکشند.

سوره‌ی البقره، آيه‌ی 178:
ای کسانی که ايمان آورده‌ايد، برای شما مجازات قتل چنين نوشته شده است: آزاد به جای آزاد، برده به جای برده، زن به جای زن، و چنانچه برادر مقتول از مجازات قاتل در گذرد، او را مورد احسان قرار دهيد (به او پول بپردازيد)، و اين تخفيف رحمتی است برای سروران شما و هر کس از اين موازين تجاوز کند برای او عذابی هولناک خواهد بود.

شيره‌ی سخن در اين جستار اين است که زورمندان جهان برآنند تا درنده خويی را در ويژگی‌های انسان جايگزين کنند. بزبانی ساده زورمندان برآنند که جهانيان باور داشته باشند که همه‌ کسان می‌توانند جهادگر باشند و از کشتار ِ انبوهی از مردمان شادمان گردند.

از اين روی،



پس از کشتار ِ چندهزار آدم در 11 سپتامبر 2001، برنامه‌ی جهانداران به پشتيبانی از مسلمانان گرويد و بدين گونه آغاز شد که در فرودگاه‌های جهان با همه‌ی جهانيان، چنان رفتار کنند، که گويی انگيزه‌ی آدمکشی در هر کسی وجود دارد و اين ويژگی با حکم ِ جهاد، که در شريعت ِ اسلام است، پيوندی ندارد.

جهانداران در پوشش حقوق بشر و آزادی‌ی عقيده، با نيروی رسانه‌های پُر زور و گسترده‌ی جهانی، توانسته‌اند آزادانديشی را نفرين کنند، انگيزه‌ی مهرورزی را در انسان ناچيز شمارند و از آشگار شدن ِ پيوند ِ جهادگران 11 سپتامبر با شريعت اسلام پيشگيری نمايند.
جهانداران، برای پنهان ساختن ِ خشم در اسلام، از يک سو آدمکشی را از ويژگی‌های شهادتجويان ِ القاعده ‌می‌خوانند و از سويی ديگر انگيزه‌ی آدمکشی را، در همه‌ی مردمان جهان، می‌انگارند.

درست است که از فروش و کاربرد ِ ابزارهای رديابی، در زيرجامه‌های مردمان، بر گنج‌های آزمندان ِ جهان افزود می‌شود. ولی آرمان ِ جهانداران اين است که ديدگاه مردمان را از انگيزه‌ی جهادگران، که هميشه به کشتار ِ نامسلمانان می‌گرايد، به سوی سازمانی به نام اَلقاعِده" و اميری به نام "بن لادن" برگردانند".

اکنون جهانداران چنان رفتار می‌کنند که خوی آدمکشی در هر انسانی وجود دارد و اين درنده خويی تنها از ويژگی‌های جهادگران نيست. از پذيرفتن ِ اين انگار، از سوی همگان، پيوسته از انگيزه‌های مهر و همبستگی، که در سرشت آدمها وجود دارند، کاسته و به انگيزه‌های خشم و بيزاری در آنها افزوده می‌شود.

جهادگران سربازان و فدايیان اسلام هستند که ايمان و عبوديت ِ آنها در جانفشانی‌ی آنها، در راه الله، نمايان می‌شود. آنها دگرانديشان را، بدون شناخت، از آزمندی و ترس از راستی، می‌کُشند تا پس از مرگ پاداش دريافت ‌کنند. اگر جهانداران به درستی می‌خواستند که از کشتار انبوه ِ نامسلمانان پيشگيری کنند آنها به درونمايه‌ی "لا اله الا الله" و احکام کشتار ِ اسلامی برخورد می‌کردند. اين ستمکاران ِ زورمند از پستی و فرومايگی بيزار نيستند و از جان آزاری پرهيزی ندارند.
از اين روی آنها برنامه‌های خود را به شيوه‌ای ديگری نگاشته‌اند: بدانگونه که در سرزمين‌های مسلمان نشين، کشورداری، به واليان ِ مذهب‌های گوناگون ِ اسلامی، واگذار بشود تا آنها بتوانند، در سوداگری‌های خود، از فقيه و مفتی، که با پشتيبانی‌ی آنها به خلافت رسيده‌اند، بخواهند؛ که آنها پرگار ِ جهادگری را چنان بگردانند که به مرزهای اروپا برخورد نکند. حکمرانی در اين کشورها از تخم ِ کينه توزی در مذهب‌های گوناگونِ اسلامی می‌رويد. در اين روند خليفه در هر يک از اين کشورها به مذهبی از شريعت اسلام پيوند دارد که آن مذهب با حاکميت ِ هر مذهب ديگری از اسلام سازگاری ندارد.

از سوی ديگر آزمندان ِ جهانی، در روند ِ اين برنامه، آن چنان آتشی از کينه و خشم، در ميان پيروان ِ مذهب‌های اسلامی، می‌افروزند که مسلمانان هيچگاه از دشمنی با يکديگر آرام نگيرند و پيوسته از نابخردی نيازمند به جنگ افزارهای آنها باشند. يعنی جهانداران ابزار ِ کشتار بسازند و مسلمانان آنها را برای خشنودی‌ی الله بخرند.
از اين روی جهانداران، با جان و دولار، از نمايش‌ها ربيع العربی پشتيبانی کرده و کينه توزان ِ جهادگر را بر مردمان اين کشورها حاکم ساخته‌اند. آنها، برای فريب جهانيان، افزون بر ستايش اين جهادگران برخی از آنها را هم به نشان ِ نوبل مُفت‌----خر کرده‌اند تا همگان آنها را مردمدوست و مهربان بپندارند.

مـردو آنـاهيــد

ژانويه ۲۰۱۳

دریافت بازتاب از دیدگاه خوانندگان[+]

Labels: , , ,