سیمای "الله" در کردار مسلمانان آشگار است
مـردو آنـاهيـد
حکومت هر مردمی نشان دهنده-ی معیارهای بینش همان مردم است.
اَمـرداد، سـال گُسستن از ايمـان
"الله" از برآیندِ نگرش ِ عرب-های چادرنشین، برای برآوردن آز و نیاز جهادگران بیابانگرد خلق شده است. جهادگران احکام "الله" را بسان جنگ ابزاری خروشان، برای سرکوب قبیله-های عرب و مردمان شهرنشین ِ کشور-های پیشرفته، به کار برده-اند. حکم جهاد، یعنی کشتار نامسلمانان، دیدگاه آزادگان را فرو دریده و فرومایگان را بر خردمندان جهان حاکم ساخته است.
چون به ژرفی بنگریم: عرب-ها، در آشفتگی و پراکندگی-ی ایرانیان، با خشونت ِ احکام شریعت از بیابانگردی به چکادی دست یافته-اند که بر ایرانیان، پروردگان فرهنگ، حکم برانند. این فرومایگان با چنین احکام پسمانده-ای بر کشور-داران نیرومند پیروز شده-اند، پس باید، با سوزاندن خرد انسان، در همین احکام پسمانده بیامیزند تا زشتی-ها را زیبا بپندارند و آنها را ستایش کنند.
ایرانیان ِدانش-پرور سرکوب شدگانِ جهادگران هستند. آنها به زور و به دروغ "الله" معبود بیگانگان را پذیرفته-اند به این امید،
که با مهر-پروری، از خشم "الله" بکاهند و از او خدایی انساندوست بسازند. این بود که آنها پیوسته سیمای خشمناک و ترسناک "الله" را با پوشش-های زیبا و نیکویی، که خود می شناخته-اند، پوشانده-اند.
ایرانیان نام خدایان خود را (نام-های ایزد، یزدان، پروردگار، کردگار) را بر "الله" نشانده-اند بدین گمان که ویژگی-های این خدایان هم در "الله" آمیخته می شوند و نیز از پذیرفتن معبود عرب-ها ("الله") شرمسار نمی شوند. از شوربختی هر چند ایرانیان، به سخن از "الله" بیزار بوده-اند، به کردار در هزاره-ی گذشته، مانند مسلمانان دیگر، ویژگی-های "الله" را در خود آمیخته-اند.
آنها "الله" را در پوسته-هایی زیبا، بسان بخشنده و مهربان، جای داده-اند ولی به کردار خودشان نمایان کننده-ی خشونت "الله" شده-اند. یعنی آنها نتوانسته-اند، از "الله" خدایی زیبا و هم-سرشت انسان بسازند، ولی توانسته-اند، سرشت انسان را در خود سرکوب کنند، خشونت و زشتی-های "الله" را در بینش خود بیامیزند.
هر چند مسلمانان سراسر جهان می کوشند تا سیمای زشت "الله" را بر جهانیان پنهان بدارند ولی کردار آنها سیمای غاضب و جبار "الله" را آشگار می سازد.
اگر به برخی از پرسش-های همگانی بیندیشیم، در پاسخ آنها، چهره-ی "الله" را در کردار مسلمانان خواهیم دید.
پرسش 1 : چرا اسلام-فروشانِ راستین، ملی مذهبی-ها، اصلاح طلبان، اسلام شناسان ِ با ایمان و اسلام-زدگان ِ بی ایمان می کوشند که زشتی-های شریعت اسلام را، با دروغ-های پندار ِخود، پنهان کنند؟
اگر این کسان به "الله" و رسولش ایمان دارند چرا سخنان "الله" را، که در قرآن امر شده-اند، واژگون باز می گویند؟ اگر آنان به بندگی-ی خود ایمان ندارند، پس چرا، پس از شناخت این همه پسماندگی، تنها به پنهان ساختن پسماندگی-ها می کوشند، نمی خواهند خود را از این منجلاب ِ زهرآگین بیرون بکشند؟
من این پرسش را چنین پاسخ می گویم: این مسلمانان ویژگی-های "الله" را در وجود خود آمیخته-اند، آنان دروغوندی و فریبکاری را از سرشت "الله" برگرفته-اند. آنها جهان را از روزنه-ی تنگ شریعت می بینند، آنها از دلبستگی-ی خود به زشتی-های این عقیده، شرم دارند، نه از ساختار این عقیده.
از این روی این مسلمانان می کوشند زیبایی-هایی را، که از گفتار دیگران برداشت می کنند، در تنگنای شریعت اسلام بنگارند تا دیگران به پسماندگی-ی نگرش و دلبستگی-ی آنها پی نبرند.
با وجودی که فرومایگان بیابانگرد "الله" را از آمیختن خدایان پیشین خلق کرده-اند. آنها او را با پیام " لا اله الا الله" = " نیست الاهی به جز الله"، به زور ِ شمشیر، به جای هر خدایی به مردم فرو کرده-اند و هنوز هم از اندیشه-ی آزادگان، در پیرامون این دروغ، می ترسند.
شریعتمداران اسلام هم هیچ شناختی، که از خرد انسان برخاسته باشد، ندارند. معیار و آگاهی آنها تنها و تنها از این گندآب برداشت می شود. نگرش این کوراندیشان، که خود را استاد، دکتر، فیلسوف و علامه خوانده-اند، فراتر از یاوه گویی-های جن شناسان نمی ورد. خرد این شبان پیشه-ها، که تنها در تاریکخانه-ی شریعت کارآیی دارد، کوتاه تر از بینش یک کودک 12 ساله است که او در خانواده-ی آزادگان پروده شده باشد.
از این روی نان و آب و بزرگی-ی شریعتمداران در نادان پروردن ِ مردم، آن هم با ابزار دروغ، برای نجات اسلام است. زیرا فقیه یا علامه، که در نزد خردمندان یاوهِ-گویی بیش نیست، برای مسلمانان شبانی است که آنها را به سوی جنت می راند.
به درستی دو گونه آخوند، بر پشت مسلمانان، سوار شده-اند: یکی آنان که به اسلام ایمان دارند. این کسان، برای خشنودی-ی "الله"، خون دگراندیشان را می ریزند. دیگر آنان که ابله نیستند. آنها، برای سرمستی و شادمانی-ی خود، خون آزادگان را می نوشند.
پرسش 2 : چرا حکومت اسلامی، با وجود سرزنش برخی از سازمان-های حقوقی، نه تنها از انسان ستیزی و خشونت ِخود نمی کاهد بلکه؛ فرومایگی خود را، در شیوه-های جان-ستانی، به نمایش می گذارد؟
آیا ویژگی-هایی، که در سرشت انسان آمیخته است، در ایمان شریعتمداران راه نیافته-اند؟
آیا در درون این کسان پدیده-ای همسان وجدان وجود ندارد که آنها، در آزردن جان انسان، اندکی درنگ کنند؟
پاسخی سر راست: این حکومت، که بر مردم ایران حاکم شده است، اسلامی است نه مردمی. این حکومت باید احکام شرع را بر مردم ایران فرود آورد نه حقوق بشر را. او در برابر "الله" پاسخگوست نه در برابر مردم. این حکومت از چهره-ی ترسناک "الله" پرده بر می دارد تا مردم از ترس او به والیان اسلام پناه ببرند.
ما جانوری را به این درنده خویی نمی شناسیم که او با جانوران دیگر تا این اندازه خشونت بورزد و ستم وارد کند. حکومت اسلامی با مردم ایران، به اندازه-ی توانش، بدان گونه رفتار می کند که "الله" در قرآن امر کرده است.
حکومت اسلامی، عدالت الهی [*] را به آن سختی، که "الله" امر کرده است، نمی تواند پیاده کند.
[*] - (در پایان این نوشتار اندک شماری از نشانه-های عدل الهی گردآوری شده است)
کسانی به بلاهای "الله" و آتش جهنم گرفتار خواهند شد که، در اجرای اوامر "الله" سستی کنند، "الله" را با خاکساری و زاری عبادت نکنند، ذکات ندهند، از دارایی و جان خود در راه "الله" خرج نکنند، جانوران را قربانی نکنند، با دگراندیشان جهاد نکنند، کافران را در راه "الله" گردن نزنند، اموال سرکوب شدگان را ندزدند و برای سربلندی-ی اسلام خرج نکنند.
سخت ترین عذاب بر کسانی فرود خواهد آمد که آنها در پیرامون اوامر "الله" اندیشه کنند.
"الله" از بندگانش عبادت، ذکات، صدقه، ایثار و قربانی را نقدی، در همین جهان، دریافت می کند. ولی پیروان را پس از مرگ، با شیر و عسل و حوری-های پلاستکی پاداش می دهد. با وجودی که "الله" پیوسته از مسلمانان گدایی می کند او خود را بی نیاز می پندارد. از این روی مسلمانان از گدایی ننگ ندارند، برای برخی از آنها، گدایی پیشه-ای است که در جلوی مسجد-ها یا امامزاده-ها برگزار می کنند.
بیشتر ویژگی-های "الله" در حکومت اسلامی بازتاب شده-اند. شیوه-های جانستانی، مانند سنگسار و آویختن به دار و سوزاندن جان انسان، که آنها را حکومت اسلامی با شور و شادی انجام می دهد، نشان از خشونتی دارند که آنها را "الله" برای دگراندیشان فراهم کرده است.
مجازاتی که "الله"، برای دگراندیشان و مسلمانان سُست ایمان، شمرده است، به گفته-ی قرآن، در تصور هیچ انسانی نمی گنجند،( جانوران که در اندیشه-ی آزار دادن به دیگران نیستند). عدالت "الله" در آتشی تعریف و تفسیر می شود، که آتشگیره-های آن، آدم-ها و مس گداخته هستند.
حکومت اسلامی هم، درست مانند "الله"، رحمان و رحیم است. ولایت فقیه بارها به پاسداران و بسیجی-ها و مسلمانان ِ با ایمان امر کرده است که آنها دانشجویان و جوانان گستاخ را تنها با چوبدستی و قمه بکوبند و هیچگاه نباید کسی را پیش از بازجویی بکشند. زیرا بازپرسان حکومت اسلامی، که در مکتب "رسول الله" روش-های بازجویی را آموخته-اند، می دانند: چگونه باید دگراندیشان را، در عذاب-های اسلامی، زمانی بسیار دراز، زنده نگه دارند.
"الله" رحمان و رحیم است، زیرا او نمی گذارد نامسلمانان و مسلمانان خوش-پندار در آتش جهنم بمیرند، بلکه پیوسته بر آنها پوست تازه-ای می پوشاند، که بیشتر و سخت تر عذاب بکشند، تا به عظمت و رحمت الهی پی ببرند.
حکومت اسلامی درست، با روش "الله"، همه-ی دارایی مردمان را صاحب شده است. او از مردم، از راه زور و ایجاد ترس، باج می گیرد. ولی مردم را به سوی مردگان هزارساله می فرستند تا آرزوهای خود را از سنگ درخواست کنند.
از آنجا که همه-ی مسلمانان نادان پنداشته می شوند (تا اندازه-ای هم خرد آنها در زهر ایمان خشکیده است)، آنها می پذیرند که تنها عمامه-داران می دانند: که چه چیزی برای آنها سود بخش یا زیان بخش است. از این روی مردگان هزار ساله هم، که از همه-ی علمای اسلام بهتر و بیشتر می دانند، تنها آرزویی را برآورده می کنند که برای درخواست کننده سودبخش باشد.
حکومت اسلامی، که بر هستی-ی مردم ایران دست انداخته است، مانند "الله"، از آنها می خواهد که همه روزه، برای کاری که دارند و خوراکی که می خورند، او را ستایش کنند. زیرا هر گاه که گماشتگان حکومت اراده کنند، سرکشان از کار بیکار می شوند، چشمه-ی درآمد آنها می خشکد، اگر آنها از ناچاری عاقل نشوند یا خودکشی نکنند، به نمونه خشونت-های کهریزکی دچار خواهند شد.
این دزدان بی شرم و ستمکار، که حاکمیت الله را بر پا داشته-اند، بی اندازه شکرگزار "الله"، مالک جهنم، هستند. زیرا "الله" کلید جهنم و شمشیر خود را به دست آنان سپرده است، تا آنها دارایی مردمان را چپاول کنند و آنان را به ارابه-ی ویرانگر اسلام ببندند تا، با زهر شریعت، خرد مردمان را بخشکانند.
این مفتخوران ِانسان ستیز، امیرالمومنین، خلیفه-ی "الله" شده-اند، از این روی بر حاکمیت "الله" پافشاری دارند. زیرا "الله"، در شریعت اسلام، مسلمانان را عاقل (بنده-ی گوش به فرمان) می پروراند. بندگان او، برای سخنانی بیهوده و وعده-های پوچ، از شادمانی-های زندگانی چشم می پوشند و در بندگی جان می سپارند.
آیا مردمی، به این اندازه از خودبیگانه، در جهان یافت می شود که همه-ی دانش و کوشش خود را، همه-ی اندوخته و ارزش-های نیاکان خود را، افزون بر این، آینده-ی فرزندان خود را به جهادگران دزد بسپارد و برای ریزه خواری در برابر آنها به خاک بیافتد و فرومایه-ترین دشمنانِ میهن خود را ستایش کند؟
به هر روی این حکومت در برابر "الله" سرافراز است. زیرا او، با دست-های رحیم خود، عدالت "الله" را بر بندگان گنهکار و سرکش او گسترده است. "الله" قربانی می خواهد و حکومت اسلامی هزاران انسان را برای او گردن می زند و گستاخان را سنگسار می کند. بی گمان "الله" از اجرای عدالت و شریعت خودش، که به دست این همه پاسدار و بسجی و کاسه لیسان با ایمان اجرا می شود، خشنود خواهد بود.
این حکومت، از خون مردم ایران ریشه-ی پوسیده-ی اسلام را آبیاری می کند، دانش و کوشش این مردمان را در راه نابود ساختن سرزمین و فرهنگ ایرانیان به کار می بندد. اسلامزدگانی، که در این حکومت به بردگی-ی "الله" در آمده-اند، از راه ایمان به "الله"، ناخودآگاه ایران ستیز هستند، آنها از فرزندان خود برای "الله" برده پرورش می دهند.
پرسش 3 : چرا زنان مسلمان، که در شریعت اسلام خوار شمرده می شوند و مردان به سروری-ی آنها گماشته شده-اند، بیشتر از مردان مسلمان در خواری و بردگی-ی خود پافشاری دارند و در بافتن زنجیرهای بردگی برای دختران خود کوشا هستند؟
پاسخ در همان خوار شمردن ِ انسان است: "الله" با زنان سخن نمی گوید، بلکه به مردان امر می کند که آنها چگونه با زنان خود رفتار یا چگونه زنان را مجازات کنند. مردان از زنان مانند کشتزاری، که به آنها واگذار شده است، بهره برداری می کنند. عرب-ها که خالق "الله" هستند، به زنان، پس از مرگ هم، مژده-ی بهشت یا وعده-ی مردان گردن کلفت نمی دهند.
زیرا شریعتمدار، که تیغ مردان پسمانده را برای کشتار ِ زنان و دختران خود تیز می کنند، از فرومایگی نمی توانند بپذیرند:
که حتا پس از مرگ، مردانی تنومند همزمان و همدوش از زنان یا دختران آنها کام بگیرند. از این روی تصور ِ کامیابی، در روسپی خانه-ی "الله"، تنها برای مردان نگاشته شده است.
از همین پندار است، که "محمد رسول الله"، برای زنانی که کوچکترین سرپچی، حتا از شوهرشان، داشته باشند مجازات سختی را حکم می کند. زنان در اجتماع مردسالاری، به ویژه در شریعت اسلام، بیشتر از مردان از خودآگاهی و آزمون-های اجتماعی به دورند، با آنها به خواری و پستی رفتار می شود. از این روی زنان هر گفتاری را، که آخوندی بگوید، ساده تر از مردان می پذیرند.
از آنجا که مسلمانان نمی توانند، اوامر "الله" را، به درستی، انجام دهند؛ این است که همه-ی مسلمانان گناهکارند.
آنها می کوشند با عبادت، خفت، خاکساری و ناله و زاری از میزان عذابی، که "الله" برای آنها شمرده است، بکاهند.
دشمنی با کافران، جهاد در راه "الله"، کشتار و غارت دگراندیشان، تجاوز به زنان و دختران ِمردمی که سرکوب ِ جهادگران شده-اند، از نمونه عبادت-های، بسیار پُر ارج، هستند که از سوزش ِآتش جهنم، برای مسلمانان با ایمان، می کاهند.
از این روی، هر مسلمانی، که خود را بیشتر گناهکار بپندارد، او به خشنود ساختن "الله" بیشتر نیاز دارد. کسانی که در عبادت ِ"الله" کوتاهی کرده-اند، کسانی که ذکات را نپرداخته-اند، کسانی که عباد "الله" را برای سود خود کشته-اند، کسانی که به دروغ از "الله" و رسول او سخن رانده-اند گناهکارند و از همه گناهکار-تر زنان هستند.
زیرا زنان، از سویی از سرشت انسان آفریده شده-اند و ویژگی-های یک زن را در خود دارند، از دگر-سوی در شریعت اسلام، زنان برای کامجویی و بندگی-ی مردان خلق شده-اند. در شریعت اسلام، زنان از هنگام زادن بخشی از دارایی مردان شمرده می شوند، پس از آن که یک زن به مردی واگذار شد، او باید صاحب ِ تازه-ی خود را همدوش "الله" ستایش کند.
میان آزادگی-ی زنان با مومنات در اسلام، تضاد سنگینی است که در شریعت زنان به بردگی-ی عباد الله درآمده-اند.
در شریعت اسلام زنان مسلمان بیشتر از مردان نیاز به آزادی دارند. زیرا آنها در خانه-ی خویش هم زندانی هستند و زندانبان آنان هم مردانِ همخانه-ی آنها هستند. از این روی زنان بیشتر از مردان به عبادت و زاری می پردازند، تا از زن بودن خود پوزش بخواهند. آنها برای عبادت، بیشتر از مردان به مسجد و امامزاده می رورند، تا تنگنای خانه را فراموش کنند.
زنان با دگراندیشان سخت تر دشمنی می ورزند. آنان به خرد خود بیشتر از دستور-های ابلهانه-ی یک آخوند بدگمان هستند. زیرا آنها به سخنان علی، که آنها را ناقص العقل خوانده است، ایمان دارند و خویشتن را کمتر و گناهکار-تر از مردان می پندارند.
زیبایی، تراوت، دلربایی، شادابی و شادی در ساختار زن آمیخته شده-اند. دگرسو با شکوه زنانگی، در اسلام زنان گناهکار زاییده می شوند، در شریعت اسلام آشگار شدنِ هر یک از این ویژگی-های زیبای زن، که "الله" در نابود ساختن آنها ناتوان بوده است، گناه شمرده می شود.
افزون بر گناه دلربایی، زنی، که به تصرف مردی مسلمان در آمده باشد، در نهان-خانه-ی درونش، از سرشت زنانگی، مردانی را به زیبایی انسان می آفریند و این راز را بر هیچ کس بازگو نمی کند. از این روی، او پیوسته در میان سرشت زنانگی و احکام پسمانده-ی ایمانش در فشار به سر می برد، او پیوسته با خویشتن با زن بودن ِخود با گناهان پندار خود در جنگ است تا از مجازات الله رهایی یابد.
رهایی-ی زنان، از بندهای تو در تو، بدون گسستن از "ایمان" و روشن ساختن خرد خویشتن امکان پذیر نخواهد بود.
حکومت اسلامی، با گستردن ترس و نشان دادن خشونت، بر مردم حاکم شده است. ترس و خشونت پایه-های استوار شریعت اسلام هستند و ولایت فقیه مشروعیت خود را از "الله" گرفته است. کسانی که مسلمان هستند، به نادان بودن خود و نیک بودن احکام شریعت ایمان دارند، آنها سیمای الله را، که در خشم حکومت آشگار می شود، می بینند. آنها، که دلباخته و بنده-ی "الله" هستند، دلباخته-ی فرود آوردن خشم "الله" بر کفار هم هستند.
در قرآن، سدها بار، کافران یا دگراندیشان را از عذاب-های عظیم می ترساند، بارها امر می کند که مسلمانان باید از خشم "الله" بترسند، "الله" خود را جبار و غاضب و سختگیر می نامد. بیشترین مسلمانان از ترس ناشناخته-ای، که رسول الله گسترده است، به پای والیان اسلام یا به گور امامان مرده پناه می برند و به آنها باج می دهند که شاید از این راه از عذاب آنها در جهنم کاسته شود.
[*] هر آزاده-ای می تواند ویژگی-های عدالت "الله" را در اندک شماری از آیات ترس آور او شناسایی کند:
سوره 2، البقره،
آیه 7 : "الله" بر دلها و بر گوش کافران مـُهر نهاده، و بر چشم-هایشان پردهاى کشیده است و آنان را به عذابى بزرگ
میآزارد.
آیه 59 : آنگاه که ستم ورزیدند، سخن را به چيزى جز آنچه به آنان گفته شده بود، تبديل كردند؛ پس بر سر ستمكاران به كيفر نافرمانيشان عذابى از آسمان فرو فرستاديم.
آیه 284 : آنچه در آسمان-ها و آنچه در زمين است از آن "الله" است؛ و آنچه را که در دل دارید آشكار كنيد يا پنهان داريد، "الله" از شما حساب پس خواهد گرفت، آنگاه هر كس را كه بخواهد مىآمرزد و هر كس را كه بخواهد عذاب مىكند؛ و "الله" بر هر كارى تواناست.
سوره 3، آل عمران،
آیه 4 : پیش از این فرستاده شده است، كسانى كه به آيات قرآن كافر شدند، آنها كيفر شديدى دارند و "الله" توانا و صاحب انتقام است.
آیه 56: امّا کافران را سخت عذاب کنیم در دنيا و در آخرت و براى آنها هیچ یاوری نيست.
آیه 91 : كسانى كه كافر شدند و در حال كفر از دنيا رفتند، اگر چه زمينی را پر از طلا كفّاره بپردازند، هرگز از آنها قبول نخواهد شد؛ و براى آنان، مجازاتِ دردناك است؛ و هیچ یاوری نخواهند داشت.
سوره 4، النساء،
آیه 14 : و آن كس كه از اوامر الله و رسولش سرپیچی کند و از احکام او بگذرد، او را در آتشى جاودانه وارد مىكند؛ و براى او مجازات خواركننده-اى است.
آیه 84 : پس بکش در راه الله ، و مومنان را بر این تشویق کن، تو پاسخگوی نیستی! باشد که الله از قدرت كافران جلوگيرى كند، الله قدرتش بيشتر و مجازاتش دردناكتر است.
سوره 5، المائده،
آیه 115 : الله گفت: اگر بر آنچه که برشما فرود آورده ام کافر شوید، شما را آن چنان عذاب دهم که احدى از جهانيان را چنان عذاب نكرده باشم.
سوره 6 الانعام،
آیه 43 : چرا هنگامى كه ما آنها را عذاب دادیم زاری نکردند؟! بلكه دلهاى آنها سخت شد و هر کاری که میکردند، شيطان آنرا زیبا جلوه میداد.
آیه 125 : آن كس را كه الله بخواهد سينه-اش را براى اسلام، گشاده مى سازد؛ و آن كس را كه گمراه بخواهد، سينهاش را آنچنان تنگ مىكند كه گويا او به آسمان پر میکشد، به این گونه الله پليد می سازد، کسانی كه ايمان نمىآورند.
سوره 7 الاعراف،
آیه 4 : چه بسيار شهرها را ویران کردیم،عذاب ما، شبهنگام، يا درهنگام خواب نیمروز، بر آنها وارد آمد.
آیه 97 : آيا اهل آباديها، هنگام خواب ایمنی خواهند داشت، زمانی که عذاب ما شبانه به سراغ آنها بيايد.
سوره 8 الانفال،
سوره 9 التوبه،
آیه 14 : بکشید آنان را تا الله آنها را به دست شما عذاب دهد و رسوا سازد، و بر قلب شما مرهم نهد شما را شفا بخشد.
سوره 22 الحج،
آیه 22 : هر آن گاه که آنها بخواهند از عذاب دوزخ خارج شوند، باز پس رانده میشوند؛ پس بچشيد عذاب آتش را.
آیه 57 : و كسانى كه کفر کردند و آيات ما را دروغ شمردند، برای آنها عذاب خواركننده-اى فراهم است.
سوره 23 المومنون،
آیه 76 : آنها را به عذابی سخت گرفتار ساختيم، ولی آنها نه الله را ستودند و نه به زاری پرداختند.
سوره 35 فاطر،
آیه 36 : كسانى كه كافر شدند، آتش دوزخ براى آنهاست؛ نه به مردن آنها امر میدهیم و نه چيزى از عذابش از آنان کاسته مىشود، ما اين گونه هر کافران را جزا مىدهيم.
سوره 65 الطلاق،
آیه 8 : چه بسيار(مردم) آباديها كه از فرمان الله و رسولانش سرپيچى كردند و ما بشدّت از آنها حساب پس گرفتیم و به مجازات كم نظيرى گرفتار ساختيم.
سورهی النساء، آیهی 089 :
با نامسلمانان دوستی نکنید تا ایمان بیاورند و اگر باز از ایمان برگشتند، آنها را بگیرید و بکشید، که آنها دوست و یار شما نیستند.
نیازی نیست که بیش از این نشانه-های عدالت "الله" را بشمارم و باز گویم، زیرا؛
حکومت هر مردمی نشان دهنده-ی معیارهای بینش همان مردم است.
مـردو آنـاهيــد
اَمـرداد، سـال گُسستن از ايمـان
دریافت بازتاب از دیدگاه خوانندگان[+]
Labels: سیمای "الله" در کردار مسلمانان آشگار است, مـردو آنـاهيـد